@article{ author = {AttaranFariman, Gilan and Sadeghi, Parvin and Roghayeh, Shirzaii}, title = {Assessment of Chattonella subsalsa Cyst and Excysted Cells Isolateted from Sediment of Lipar Zone (Makran Coast) Based on Morphology and LSU-rDNAGen Sequence}, abstract ={This study has been carried out in order to identify the phytoplankton cysts from sediment of Lipar zone (southeast coast of Iran) based on morphology and phylogeny of germinated cell. The sediment samples were collected from three sations by Ekman grab with 225 cm2 collecting area in 2015. Unknown cysts with different morphology were cultured in the petridishei containing the F2 medium and kept in phycolab and Germinator undere a proper condition 12:12 L/D in 25 ºC±1. The germinated cell was similar to the Chattonella subsalsa based on intitial morphological assessment. To confirm the identification, DNA of germinated cell was extracted and PCR and gene sequence of partial LSU-rDNA region were done. Phylogenetic analysis showed that germinated cell with 98% boot strap support was resembeled to the C. subsalsa. The assessment of cyst/theca relationship in the phytoplankton lifecycle can be a useful tool in the identification of the phytoplankton cells.}, Keywords = {Raphidophytes, Bloom, Phylogeny, Cyst, Phytoplankton, Makran.}, volume = {10}, Number = {37}, pages = {1-9}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {بررسی‌ سیست و سلول‌های شکوفا شده گونه Chattonella subsalsa در منطقه لیپار (دریای مکران) بر اساس ریخت‌شناسی و توالی ژنی ناحیه LSU-rDNA}, abstract_fa ={این تحقیق به‌منظور شناسایی سیست­ های فیتوپلانکتون موجود در منطقه لیپار (سواحل جنوب شرق ایران) براساس ریخت­شناسی و فیلوژنی سلول­های شکوفا شده از سیست انجام گردید. بدین منظور، در این منطقه نمونه رسوب از سه ایستگاه در سال 1395 به‌وسیله نمونه بردار گرب اکمن با سطح جمع کنندگی 225 سانتی­متر مربع جمع‌آوری گردید. سیست‌های ناشناخته با ریخت­شناسی متفاوت، در پتری­دیش حاوی محیط کشت F2 کشت داده شدند و در آزمایشگاه تحت شرایط 12:12 ساعت روشنایی: تاریکی در درجه حرارت 1 °C± 25 نگهداری شدند. با بررسی اولیه ریخت­شناسی گونه شکوفاشده، مشخص گردید که بیشترین شباهت را به گونه Chattonella subsalsa دارد. جهت تایید شناسایی DNA از ایزوله خالص حاصل از کشت سیست استخراج شد و واکنش زنجیره­ای پلیمراز (PCR) جهت تعیین توالی ناحیه LSU-rDNA انجام گردید. آنالیزهای فیلوژنی نشان داد که سلول شکوفاشده با 98% حمایت شبیه به گونه C. subsalsa است. بررسی رابطه سیست و فیتوپلانکتون و چرخه زندگی سلول می­تواند به عنوان ابزاری مهم در شناسایی گونه­ های فیتوپلانکتون در نظر گرفته شود.  }, keywords_fa = { Raphidophytes, شکوفایی, فیلوژنی, سیست, فیتوپلانکتون, دریای مکران}, doi = {10.29252/JOC.2019.10.2073}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1176-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1176-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {Bagheri, Hossein and NaderiBeni, Abdol Maji}, title = {Reconstruction of Sea Level Changes using Magnetic Susceptibility Variations in Southeastern Caspian Sea}, abstract ={Magnetic susceptibility is one of the most important tools for monitoring the sediment composition during environmental studies. In this research, in order to reconstruct the Caspian Sea level changes, magnetic susceptibility variations were used during the studies of 5 sedimentary cores (K1, K3, K5, K7, N1), collected from bottom sediments of Gorgan Bay. Samples were analyzed for grain size, total organic matter, carbonate content and magnetic susceptibility (MS). The results showed a close relationship between particle size distribution and MS magnitude due to variation in terrestrial influx, which was caused by sea-level fluctuations in different times. This process increases with rising particle size and magnitude of MS simultaneously with sea level fall and decreases during sea-level rise. Moreover, no relationship between magnitude of MS and carbonate content was observed. It could be concluded that using magnetic susceptibility curves with other data, such as geological and historical data, could be suitable for the reconstruction of marine environments, especially in the near shore coastal area.}, Keywords = {Sediment core, Sea-level fluctuations, Magnetic Susceptibility, Gorgan Bay, Caspian Sea.}, volume = {10}, Number = {37}, pages = {11-21}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {بازسازی تغییرات تراز دریا با استفاده از نوسانات پذیرفتاری مغناطیسی در بخش جنوب شرقی دریای خزر}, abstract_fa ={مطالعه پذیرفتاری مغناطیسی یکی از مهم­ترین روش­ها برای پایش تغییرات ترکیب رسوب در بررسی­ های محیطی است. در این مطالعه به منظور بازسازی تغییرات تراز دریا با استفاده از نوسانات پذیرفتاری مغناطیسی در بخش جنوب شرقی دریای خزر، پنج مغزه رسوبی (K1, K3, K5, K7, N1) از رسوبات بستر خلیج گرگان در امتداد شرق به غرب خلیج برداشت شد. مغزه­ ها ابتدا از نظر میزان پذیرفتاری مغناطیسی مورد بررسی قرار گرفتند. سپس ماده آلی، کربنات کلسیم، و دانه ­بندی نمونه ­های برداشت شده از مغزه ­ها مشخص گردید. ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺍﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻧﺸﺎﻥ داد، پذیرفتاری مغناطیسی ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﺳﻮﺑﺎﺕ، ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻣﺴﺘﻘﻴﻤﻲ ﺑﺎ ﻣﻴﺰﺍﻥ اندازه رسوبات ﺣﻤﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺧﺸﻜﻲ ﺩﺍﺭﺩ. در زمان­های پایین آمدن سطح دریا در نتیجه ورود مواد آواری دانه درشت (افزایش درصد ماسه)، میزان پذیرفتاری مغناطیسی در رسوبات افزایش نشان می­ دهد و در زمان­ های بالا آمدن سطح آب دریا در نتیجه افزایش مواد آلی و کاهش اندازه دانه­ ها (افزایش درصد گل) میزان پذیرفتاری مغناطیسی کاهش یافته است. همچنین ارتباطی بین پذیرفتاری مغناطیسی و تغییرات میزان کربنات کلسیم در رسوبات مشاهده نشد. نتایج این پژوهش نشان داد، استفاده از منحنی­های پذیرفتاری مغناطیسی در کنار سایر داده­ها ازجمله داده­های زمین­ شناسی و تاریخی در بخش­ هایی که امکان بازسازی تغییرات دریا با چالش رو به رو است می­ تواند ایده ­ای مناسب جهت بازسازی محیط­ های دریایی خصوصا مناطق نزدیک به ساحل ارایه نماید.  }, keywords_fa = { مغزه رسوبی, تغییرات تراز آب دریا, پذیرفتاری مغناطیسی, خلیج گرگان, دریای خزر}, doi = {10.29252/JOC.2019.10.5293}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1182-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1182-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {Heydari, Farah and YadegarianHajiabad, Linda and Salimi, Li}, title = {Evaluating the Potential of Bivalve Scallop (Bivalvia: Pectinidae: Scallop) in Biofiltration of Wastewater in Shrimp Farms from Guowater Bay, Chabahar}, abstract ={In this study, the Scallop bivalves were used for biofiltration of wastewater in shrimp farms during spring 2018 from Guowater Bay. Sedimentation, biological and aeration ponds were prepared for biofiltration around the main pool, then, oyster bivalves were collected from natural environment (sea) and were placed in these pools. Concentration of quality parameters were investigated in four sampling stations including station 1 (sea water), station 2 (inlet water), station 3 (outlet waste) from main pond, and station 4 (water sampled before entering the sea). The results showed that the concentration of parameters were significantly higher in the outlet waste of main pond (station 3) than the other stations (P<0.05). The results of the correlation test showed there was significant negative correlation between biofiltration ratio and quality parameters, so that concentrations of parameters were decreased with increasing in filtration rate. The concentration of nitrate, phosphate, turbidity, EC, TDS and dissolved oxygen were 0.67, 1.52, 22.36, 39.78, 20.21 and 9.49 mg/l in main pond, and 0.56, 0.79, 16.81, 38.68, 16.45 and 12 mg/l after biofiltration, respectively. The results showed that there were significant differences between parameters before and after biofiltration. There were significant differences in the biofiltration rate between the different time intervals (P<0.05), so that the highest and lowest filtration rates were observed in the fifth and first day, respectively. The rate of 20, 48, 27, 22 and 2.5 % of nitrate, phosphate, turbidity, TDS and EC were removed from wastewater during biofiltration process. Therefore, the Scallop bivalve has a high ability for biofiltration of wastewater in shrimp farms that can be used as a good indicator for biofiltration of fish and shrimp farms.}, Keywords = {Bivalve, Biofiltration, Shrimp Farms, Gouvatre Bay, Chabahar.}, volume = {10}, Number = {37}, pages = {23-31}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {ارزیابی توانایی صدف دوکفه ای اسکالوپ ( Bivalvia: Pectinidae: Scallop) در تصفیه زیستی پساب مزارع پرورش میگو در خلیج گواتر، چابهار}, abstract_fa ={در این تحقیق از صدف دوکفه­ای اسکالوپ جهت تصفیه زیستی پساب مزارع پرورش میگو در خلیج گواتر در فصل بهار 1397 استفاده گردید. بدین­منظور، استخرهای رسوب­ گیر، زیستی و هوادهی در حاشیه استخر اصلی جهت تصفیه زیستی احداث شد. سپس صدف­های دوکفه­ای از محیط طبیعی جمع­آوری شده و در بستر استخرهای مذکور قرار داده شدند. غلظت پارامترهای کیفی در چهار ایستگاه شامل ایستگاه 1 (نمونه دریا)، ایستگاه 2 (آب ورودی)، ایستگاه 3 (پساب خروجی) و ایستگاه 4 (آب قبل از ورود به دریا) بررسی گردید. نتایج نشان داد، غلظت پارامترها در پساب خروجی استخر اصلی (ایستگاه 3) به طور معنی­داری از دیگر ایستگاه­ها بالاتر است (05/0P<). نتایج آزمون همبستگی نشان داد که میزان تصفیه با پارامترهای کیفی همبستگی منفی معنی­ داری دارند به طوری­که با افزایش تصفیه غلظت پارامترها کاهش می­یابد. غلظت نیترات، فسفات، کدورت، EC،  TDSو اکسیژن محلول در استخر اصلی به ترتیب 67/0، 52/1، 36/22، 78/39، 21/20 و 49/9 میلی­گرم بر لیتر بود و بعد از تصفیه برابر 56/0، 79/0، 81/16، 68/38، 45/16 و 12 میلی­گرم بر لیتر مشاهده شد. این نتایج نشان داد، اختلاف بین پارامترها قبل و بعد از تصفیه معنی­دار هستند (05/0P<). همچنین میزان تصفیه زیستی در بازه زمانی مختلف دارای اختلاف معنی­داری است (05/0P<) به طوری­که بیشترین و کمترین نرخ تصفیه به ترتیب در روز پنجم و روز اول مشاهده گردید. میزان 20، 48، 27، 22 و 5/2 درصد به ترتیب از غلظت نیترات، فسفات، کدورت، مواد جامد محلول و هدایت الکتریکی در فرآیند تصفیه از پساب حذف گردید. بنابراین بر اساس نتایج مشخص شد که دوکفه ­ای اسکالوپ توانایی بالایی در تصفیه زیستی پساب مزرعه پرورش میگو دارد و می­تواند به عنوان شاخص مناسبی برای تصفیه مزارع پرورشی استفاده گردد.  }, keywords_fa = { دوکفه‌ای, تصفیه زیستی, مزارع پرورش میگو, خلیج گواتر, چابهار}, doi = {10.29252/JOC.2019.10.13621}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1318-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1318-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {Mahmoudof, Masoud and Bagheri, Mohamm}, title = {Determination of Compound and Overtide Constituents near the Eastern Iranian Coast of Makran}, abstract ={In this study, the compound and overtide constituents resulted from nonlinear triad interactions were evaluated using Bispectral method at the eastern Iranian coasts of Makran. It was found that the most significant compound constituents at the studies area were KO2, KP2, MS4 and MN4. Also, the overtides of M4 and S4 were detectable by means of implemented method. The superiority of Bispectral method comparing with least square method (harmonic analysis) is in recognizing some of compound tides such as KO2, which is never identifiable using least square method. The corresponding Fourier harmonic frequencies to main tidal constituents were identified by comparing the results of the least square method and the Fourier analysis. Finally, the analysis was performed with d.o.f.s of 16, 32 and 64. The repeated significant bicoherence values in all three d.o.f.s and in the main tidal constituent frequencies range were regarded as the intensive and effective interactions.}, Keywords = {Compound tides, Overtide, Nonlinear interaction, Bispectra, Makran.}, volume = {10}, Number = {37}, pages = {33-41}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {تعیین مؤلفه‌های کشندی ترکیبی و جز اضافی در محدوده ی شرق سواحل ایرانی دریای مکران}, abstract_fa ={در این مطالعه با استفاده از روش تحلیل Bispectral، مؤلفه­ های ترکیبی و اضافی حاصل از اندرکنش­ های غیرخطی سه­ تایی (triad) مؤلفه­های اصلی کشندی در محدوده­ی شرق سواحل ایرانی مکران مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که مهم­ترین مؤلفه­ های ترکیبی در این منطقه KO2، KP2،MS4  و MN4 هستند. همچنین مؤلفه ­های جز اضافی M4 و S4 در این منطقه با استفاده از روش به کار گرفته شده قابل شناسایی هستند. برتری روش Bispectral در مقایسه با روش کمترین مربعات (تحلیل هارمونیک)، امکان شناسایی برخی مؤلفه­ های ترکیبی نظیر KO2 است که توسط روش کمترین مربعات هرگز قابل شناسایی نیست. با مقایسه­ ی نتایج روش­های تحلیل کمترین مربعات و فوریه، فرکانس همسازهای نظیر مؤلفه­ های اصلی کشندی تعیین شدند. در نهایت تحلیل با 3 درجه آزادی 16، 32 و 64 انجام گردید و مقادیر قابل توجه Bicoherence که در هر 3 درجه آزادی تکرار شده و در محدوده­ی فرکانسی مؤلفه ­های اصلی کشندی بودند، به عنوان اندرکنش­ های قوی و مؤثر تعیین شدند.  }, keywords_fa = { کشند ترکیبی, کشند جز اضافی, اندرکنش غیرخطی, Bispectral, دریای مکران}, doi = {10.29252/JOC.2019.10.12162}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1255-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1255-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {shafiabadi, Hamed and yousefi, homayoun and kuhbor, mohammad amin and razmjooei, damou}, title = {Evaluation of Effectiveness of Main Factors on the Reduction of Loading and Discharging Performance Versus Loading and Discharging Rate of Dry Bulk Terminal (Case Study of Imam Khomeini Port)}, abstract ={The aim of this article is to measure the impact of main factors affecting the reduction of discharge and loading performance compared to dry bulk discharge and loading in terminal of Imam Khomeini Port. For this purpose, the actual data presented in Imam Khomeini Port for discharging and loading statistics and library documented data were used. In order to answer the research questions, multiple regression method was used applying STATA14 software. According to the first model results, variables such as displacement of labour equipment, technical defect of ship equipment and delay in the separation had significant effect on loading rate via an indirect Chanel. Also, based on the second model results, independent variables such as displacement of labor equipment, technical defect of ship equipment and quarantine, had a significant effect on discharging rate variable and this effect found to be indirect. Moreover, almost all of the variables were significant in both regressing models.}, Keywords = {Dry bulk terminal, Discharge and loading rate, Delays and stopping operations, Econometric, Imam khomeini Port.}, volume = {10}, Number = {37}, pages = {43-51}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {سنجش اثرگذاری عوامل موثر بر کاهش عملکرد تخلیه و بارگیری نسبت به نرم تخلیه و بارگیری ترمینال فله خشک (مورد کاوی بندر امام خمینی)}, abstract_fa ={هدف از پژوهش حاضر، سنجش اثرگذاری عوامل اصلی موثر بر کاهش عملکرد تخلیه و بارگیری نسبت به نرم تخلیه و بارگیری ترمینال فله خشک، بندر امام خمینی است. در این پژوهش از داده‌های واقعی انعکاس ­یافته در آمار تخلیه و بارگیری بندر امام خمینی، مطالعات پیشین و پایگاه­های اطلاعاتی معتبر استفاده شد. انجام محاسبات و تجزیه و تحلیل نهایی به منظور واکاوی داده‌ها و بدست آوردن نتایج از روش رگرسیون خطی چندگانه و با بهره‌گیری از نرم­ افزار Stata، نسخه 14 صورت گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که در مدل اول متغیرهای نقص فنی تجهیزات کشتی، تاخیر در جدا سازی و جابجایی تجهیزات خنکار بر متغیر وابسته نرم بارگیری تاثیرگذار بوده و این اثر غیرمستقیم است. همچنین در مدل دوم متغیرهای قرنطینه، نقص فنی تجهیزات کشتی و جابجایی تجهیزات خنکار بر متغیر وابسته نرم تخلیه تاثیرگذار بوده و این اثر غیرمستقیم است. به طور کلی مدل در نظر گرفته شده در پژوهش دارای متغیر قابل حذف نبوده و کلیه متغیرهای مستقل در دو معادله معنی­ دار بودند.  }, keywords_fa = {ترمینال فله خشک, نرم تخلیه و بارگیری, تأخیرات و توقفات عملیات, اقتصاد سنجی, بندر امام خمینی}, doi = {10.29252/JOC.2019.10.12801}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1243-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1243-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {MobarakHassan, Elham and tajbakhsh, sahar and ghaffarian, parvin and peghahfar, nafiseh and karimkhani, mahnaz}, title = {Effective Synoptic Structures in the Supporting Dust Storms over the Persian Gulf}, abstract ={In the paper, the atmospheric conditions in the Persian Gulf region and southwest of Iran were studied by analyzing several case studies in cold and warm seasons. For this purpose, three case studies were selected from the dust events occurred between September and March and have been studied using meteorological stations data, satellite imagery, ECMWF global data, and HYSPLIT and DREAM outputs models. The results showed that one of the main dust transport factors into the southwestern Iran was the northwesterly winds over western neighboring countries. This study showed that atmospheric mean layer patterns (500 hPa), did not play a fundamental role in the transport of dust, and, in all circumstances, duststorms occured in the northern flow of Earth's surface. However, a trough of low contours in 500 hPa was effective in enhancing convection and storm intensification. The ranging 0.2 to 0.6 Pa/s of downward vertical component of wind speed at a level of 925 hPa is suitable to control dust concentration near the surface of the Earth.The effect of the friction force on the Earth's surface, which causes the dust, doesn’t move completely along the North-South direction and expand in the region horizontally. Northwest winds (Shamal wind) more than 25 kt at 925 hPa results in continued dust transportation to Iran. With the formation of a low level jet stream, the strengthening and development of duststorms is more likely. The output of the HYSPLIT model was as good as predicting the path of the particle in the direction of the northwest winds, and the output of the DREAM model showed a sharp decrease in horizontal visibility. By comparing horizontal visibility in Ahwaz and Abadan, as well as studying the output of the HYSPLIT model, it can be seen that local dwarfs are also formed in Ahwaz, which, in addition to the source of dust, can also be considered domestic sources.}, Keywords = {Dust storm, DREAM Model, HYSPLIT Model, Persian Gulf.}, volume = {10}, Number = {37}, pages = {53-64}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {مطالعه ساختارهای همدیدی موثر در گرد و خاک منطقه خلیج فارس}, abstract_fa ={در این مطالعه، شرایط جوی حاکم بر رخداد گرد و خاک در منطقه خلیج فارس و جنوب غرب ایران بررسی شد. بدین­ منظور سه مطالعه موردی در نظر گرفته شد که با استفاده از داده ­های دیدبانی ایستگاهی، تصاویر ماهواره­ ای، داده ­های جهانی ECMWF و خروجی مدل­ هایHYSPLIT  و DREAM تحلیل و بررسی شدند. نتایج نشان داد، جریان­های شمال غربی سطح زمین در کشورهای همسایه غربی یکی از عوامل اصلی انتقال گرد و خاک به سمت جنوب غرب ایران هستند. از طرف دیگر الگو­های تراز میانی جو اعم از ناوه، پشته یا جریان­های مداری، نقش بنیادی در انتقال گرد و خاک ندارند و در هر شرایطی با جریان­های شمالی سطح زمین انتقال گرد و خاک رخ می­ دهد. از طرف دیگر نتایج نشان داد، سرعت قائم پایین­سو در تراز 925 hPa بین Pa/s 2/0 تا 6/0 برای حاکمیت گرد و خاک در نزدیکی سطح زمین مناسب است. همچنین اثر نیروی اصطکاک سطح زمین باعث عدم حرکت گرد و خاک در راستای شمالی- جنوبی شده و در نتیجه موجب گسترش بیشتر در منطقه می­شود. خروجی مدل HYSPLIT، به خوبی مسیر حرکت ذرات را در راستای بادهای شمال غربی پیش­بینی نمود و خروجی مدل DREAM، کاهش دید افقی را به خوبی نشان داد. با مقایسه دید افقی در شهر اهواز و آبادن و همچنین بررسی خروجی مدل HYSPLIT می ­توان دریافت که در شهر اهواز، گرد و خاک محلی نیز شکل گرفته که علاوه بر منشا برون مرزی، می ­توان به منشاهای درون مرزی گرد و خاک نیز توجه داشت.  }, keywords_fa = { توفان گرد و خاک, مدل DREAM, مدل HYSPLIT, خلیج فارس}, doi = {10.29252/JOC.2019.10.12362}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1188-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1188-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {Bateni, fatemeh and Mehdinia, ali and SeyedHashtroudi, Mehri}, title = {Polycyclic Aromatic Hydrocarbons in Offshore Surface Sediments of the Northern Persian Gulf, Bushehr Province}, abstract ={Polycyclic aromatic hydrocarbons (PAHs) are classified as an important category of semi-volatile and persistent organic pollutants. They cause environmental problems due to their toxicity and accumulation in sediments. In this research, offshore sediments of 19 stations in 8 transects of the Persian Gulf in Bushehr province were studied to assess the sources of PAHs. The extraction and clean up method were based on pressurized liquid extraction (PLE) with the cleanup by packed silica gel-based column. The compounds were analyzed by GC-MS. Recovery of the compounds was over 70%. The range of total 15 PAHs in sediment was from 6.5 to 35.5 ng g-1 sediment dry weight. The results showed that the levels of PAHs in the sediments were in the category of low pollution sediments. The highest concentrations of PAHs have been recorded in the station number 4 and 15 near the Kharg Island (Abouzar oil field) and Golshan oilfield, respectively. The cross plots of the diagnostic ratios of PAHs have come into common use as a tool for identifying and assessing pollution emission sources. Three cross-plots for the diagnostic ratios were applied in this study. They showed that the PAHs in the area had mixed sources of pyrogenic and pyrolytic. A progressive increase in the levels of PAHs was observed compared to the ROPME Cruise in 2006 that reflected more impact of anthropogenic activities on the sediments in recent years.}, Keywords = {Polycyclic Aromatic Hydrocarbons, Surface Sediment, Oil pollution, Bushehr Port, Persian Gulf.}, volume = {10}, Number = {37}, pages = {65-73}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {هیدروکربن‌های آروماتیک چندحلقه ای رسوبات سطحی فراساحل در شمال خلیج فارس، استان بوشهر}, abstract_fa ={هدف از مطالعه حاضر، تعیین منشأ ترکیبات PAHs در رسوبات فراساحلی خلیج­ فارس در استان بوشهر است. بدین منظور از 19 ایستگاه (در 8 خط عمود بر ساحل) در منطقه‌ی فراساحل استان بوشهر نمونه‌برداری انجام گرفت. هیدروکربن‌های آروماتیک چند حلقه‌ای به روش استخراج مایع تحت فشار (PLE) استخراج شدند و فرآیند تمیزسازی بافت نمونه (Clean-up) و آنالیز به ترتیب با استفاده از ستون با پایه سیلیکاژل و دستگاه کروماتوگرافی گازی-اسپکترومتری جرمی (GC-MS) انجام شد. درصد بازیابی (Recovery) ترکیبات بیش از 70 درصد بود. دامنه‌ی مجموع غلظت 15 ترکیب PAHs در رسوبات مورد مطالعه از 6/5 تا 35/5 نانوگرم بر گرم وزن خشک به دست آمد. مقایسه نتایج حاصل با داده­ های استاندارد کیفیت رسوب آمریکا، سطح آلودگی کم را در رسوبات مورد مطالعه نشان داد. بیشترین غلظت کل ترکیبات PAH، در ایستگاه 4 (رسوبات نزدیک جزیره خارک، منطقه نفتی ابوذر) و ایستگاه 15 (منطقه نفتی گلشن) مشاهده گردید. نسبت‌های تشخیصی ترکیبات PAHs به وسیله شکل نمودارهای متقاطع به‌عنوان ابزاری برای شناسایی و ارزیابی منابع انتشار آلودگی به کار رفت. نتایج منشأ مختلط ناشی از احتراق ناقص سوخت و منشاء نفتی را برای ترکیبات PAHs در منطقه نشان داد. مقایسه نتایج حاضر با آخرین نتایج گزارش شده در گشت راپمی در سال 2006، افزایش مقادیر ترکیبات PAHs در رسوبات را به‌طور آشکار به نمایش می‌گذارد؛ این امر نشان‌دهنده‌ی افزایش فعالیت‌های انسانی، آلودگی در سال‌های اخیر در منطقه است.}, keywords_fa = {PAHs, رسوب, آلودگی نفتی, بندر بوشهر, خلیج فارس}, doi = {10.29252/JOC.2019.10.13231}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1297-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1297-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {}, title = {Optimizing Extraction of total phenolic Compounds in Sargassum sp. and sea lettuce (Ulva sp.) in Chabahar coastal waters using ultrasonic method}, abstract ={Abstract The phenolic compounds contain antioxidant properties that can be effective in the treatment of some chronic and malignant diseases. The aim of this study was to determine optimal conditions for extraction of total phenolic compounds from Sargassum sp. and Sea lettuce (Ulva sp.) in Chabahar coastal waters. The extracts of these two algae were extracted by ultrasonic method and then the different parameters consisting of solvent type (water, methanol, ethanol, or acetone), sample size (63, 125, 250, or 500 micron) and dry sample (0.1, 0.2, 0.3, 0.4, or 0.5 g) in 10 ml solvent and ultrasonic time (10, 20, or 30 mins) and temperatures (20, 40, 50, or 60°C) were optimized. The determination of total phenolic compounds were done by spectrophotometric method using Folin ciocalteu reagent and standard curve gallic acid. Maximum total phenol content was obtained by water as a solvent, particle size of 125 microns for Sargassum sp. and 250 microns for Ulva sp., dry extract of 0.1 g per 10 ml solvent for Sargassum sp. and dry extract of 0.2 g per 10 ml solvent for Ulva sp. and ultrasonic time of 10 minutes at 40 ° C for both algae. Under the optimized conditions, the highest total phenolic compounds were obtained for Sargassum algae (i.e.5.58 ± 0.271 mg gallic acid per gram of dry sample) and for Sea lettuce (i.e.2.047 ± 0.258 mg gallic acid per gram of dry sample). The results of the study showed that Sargasum algae can be used as a appropriate natural marine antioxidant source in the food and pharmaceutical industries as well.}, Keywords = {Phenolic compounds, Chabahar Bay, Sargassum, sea Lettuce, Ultrasonic, Folin Ciocalteu, spectrophotometric.}, volume = {10}, Number = {38}, pages = {1-10}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {بهینه‌سازی استخراج ترکیبات فنولی کل دو نوع جلبک دریایی سارگاسوم (Sargassum sp.) و کاهو دریایی (Ulva sp.) در آب‌های ساحلی چابهار به روش اولتراسونیک}, abstract_fa ={چکیده ترکیبات فنولی خواص آنتی اکسیدانی دارند که می‌توانند در درمان برخی بیماری­های مزمن و مخرب موثر باشند. هدف ازاین مطالعه تعیین شرایط بهینه برای استخراج ترکیبات فنولی کل از­جلبک­های سارگاسوم  (Sargassum sp.)و کاهوی دریایی  (Ulva sp.)در آبهای ساحلی چابهار بود. عصاره­های این دو نوع جلبک به روش اولتراسونیک استخراج شدند و پارامترهای مختلف شامل نوع حلال (متانول، اتانول، استون و آب)، اندازه ذرات نمونه (63، 125، 250 و 500 میکرون) و مقدار نمونه خشک (1/0، 2/0، 3/0، 4/0 و 5/0 گرم) در 10 میلی­لیتر حلال و در زمان (10، 20 و 30 دقیقه) و دمای اولتراسونیک (20، 40، 50 و 60 درجه سانتی­گراد) بهینه­سازی شدند. تعیین ترکیبات فنولی کل با معرف فولین سیوکالتو با منحنی استاندارد گالیک اسید و به روش اسپکتروفتومتری انجام گرفت. بیشترین مقدار فنولی کل با حلال آب، اندازه ذرات 125 میکرون برای نمونه سارگاسوم و 250 میکرون برای نمونه کاهو دریایی، مقدار نمونه خشک 1/0 گرم سارگاسوم در 10 میلی­لیتر حلال و2/0 گرم کاهو دریایی در 10 میلی­لیتر حلال، زمان اولتراسونیک 10 دقیقه در دمای 40 درجه سانتی­گراد برای هر دو جلبک به­دست آمد. تحت شرایط بهینه بیشترین مقدار ترکیبات فنولی کل برای جلبک سارگاسوم 271/0±58/5 میلی­گرم گالیک اسید بر گرم نمونه خشک و برای جلبک کاهو دریایی به میزان 258/0±047/2 میلی­گرم گالیک اسید بر گرم نمونه خشک به دست آمد. نتایج این تحقیق نشان داد که جلبک سارگاسوم می‌تواند به عنوان منبع ترکیبات با خواص آنتی اکسیدان طبیعی دریایی در صنایع غذایی و دارویی مورد استفاده قرار گیرد.}, keywords_fa = {ترکیبات فنولی, آب‌های ساحلی چابهار, سارگاسوم, کاهو دریایی, اولتراسونیک, فولین سیو کالتو.}, doi = {10.29252/joc.10.38.1}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1508-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1508-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {}, title = {Increasing accuracy of TPXO global tidal model using TELEMA numerical model in Bushehr Bay}, abstract ={Abstract Several methods have been developed such as experimental methods, numerical and computational models for studying the prediction of water level. The purpose of this research is to evaluate and verification Telemac's numerical tidal model in Bushehr Bay waters using measured data. In this regard, the Telemac 2D module has been used to simulate the tide in a A course, 15 days from 01/08/2011 in Bushehr Bay Area. After the preparation of hydrographic data, the creation of irregular triangular mesh, the application of tidal data as astronomical force on the border, water level and tidal current velocity was modeled. In order to verify the water level, tidal range, flow rate and friction coefficients of the model, the data from water level measurement and tidal current velocity recorded by the port authorities were used. In the next step, the water level, the tidal current velocity were extracted by the global TPXO model using Matlab software. The tidal analysis results from the global ocean drag model were compared with the results of modeling. The results of the research indicate that the RMSE error rate decreased from 14% to 7% for the water level and from 20% to 5% for the tidal current velocity after modeling on the TPXO data. The shape factor value was 1/1 that showed tide in Bushehr Bay mixed, often half a day.}, Keywords = {TELEMAC Model, Water Level, Bushehr Bay, TPXO, Tide.}, volume = {10}, Number = {38}, pages = {11-16}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {افزایش دقت مدل جزرومد جهانی TPXO با استفاده از مدل عددی TELEMAC در خلیج بوشهر}, abstract_fa ={چکیده روش‌های متعددی از قبیل روش‌های تجربی، مدل‌های عددی و محاسباتی برای مطالعات جزرومدی توسعه‌ یافته است. هدف از این پژوهش ارزیابی و صحت سنجی مدل عددی Telemac در آب­های خلیج بوشهر با استفاده از داده­های اندازه­گیری می­باشد. در همین راستا از ماژول دوبعدی نرم‌افزار Telemac ، برای شبیه ‌سازی جزرومد در یک دوره 15 روزه از تاریخ 01/08/2011 واقع در منطقه خلیج بوشهر پرداخته ‌شده است. پس از تهیه داده‌های هیدروگرافی، ایجاد مش نامنظم مثلثی، اعمال داده‌های جزرومدی به‌ عنوان نیروی نجومی روی نقاط مرز، تراز آب و جریان جزرومدی مدل‌سازی گردید. جهت صحت سنجی ضرایب تراز آب، دامنه جزرومد، تغییرات سرعت جریان و اصطکاک بستر مدل از داده‌های اندازه‌گیری تراز آب و سرعت جریان ثبت ‌شده توسط اداره بنادر در منطقه بهره برده شد. در گام بعدی تراز آب، سرعت جریان توسط مدل جهانی TPXO با استفاده از نرم افزار Matlab استخراج شدند. نتایج آنالیز جزرومدی حاصل از مدل جهانی کشند اقیانوسی با نتایج حاصل از مدلسازی مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج پژوهش بیانگر کاهش خطای RMSE از 14 درصد  به 7 درصد برای تراز آب و از 20 درصد  به 5 درصد برای سرعت جریان بعد از انجام مدلسازی بر روی داده­های TPXO است.}, keywords_fa = {مدل TELEMAC, تراز آب, خلیج بوشهر, TXPO, جزر و مد.}, doi = {10.29252/joc.10.38.11}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1509-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1509-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {}, title = {3D Modeling of Wind-Driven Circulation In The Northern Indian Ocean During Monsoon}, abstract ={Abstract The purpose of this research is to design and identify some of the natures and characteristics of high-resolution surface currents in the Northern Indian Ocean. The pattern of 3D circulation of the Wind-driven surface currents, Sea surface temperature (SST) and Sea Surface Salinity (SSS) distribution in the Northern Indian Ocean using The MIT general circulation model (MITgcm) with horizontal (2 arc-minutes) and vertical (20 Levels) resolutions during Monsoon was simulated and the model became stable after 17 years. This resolution is very accurate for the reproduction of ocean circulation and the eddy dynamics.Temperature, salinity, wind, net heat flux, evaporation minus precipitation as the initial data were introduced to the model. According to the results, an upwelling was characterized at 61°E-24°N near Chabahar in July, as well as a strong anticyclone take places at 56.5°E-18°N which enters to the north Arabian sea after a clockwise rotation. The summer monsoon current flows eastward during the summer monsoon (May-August) and the winter monsoon current flows westward during the winter monsoon (November-February) and also, the jet of Ras Al Hadd at the Oman coast is identifiable in the model.}, Keywords = {Monsoon Circulation, Ras al Hadd, SST, SSS, Northern Indian Ocean, MITgcm.}, volume = {10}, Number = {38}, pages = {17-28}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {مدل‌سازی سه بعدی جریان باد رانده در اقیانوس هند شمالی در خلال مونسون}, abstract_fa ={چکیده هدف از این پژوهش طراحی و شناسایی برخی از ماهیت­ها و ویژگی­های جریانات سطحی در اقیانوس هند شمالی است. الگوی سه بعدی گردش جریانات سطحی باد رانده، توزیع دما (SST) و شوری سطح دریا (SSS) در اقیانوس هند شمالی با استفاده از مدل عددی MITgcm با تفکیک­پذیری 2 دقیقه افقی و قائم 20 ترازه در خلال مونسون شبیه­سازی گردید و مدل بعد از 17 سال به پایداری رسید. این دقت برای بازتولید گردش اقیانوسی و چرخابه­ها دقیق و مناسب است. داده­های دما، شوری، باد، شار گرمای خالص، تبخیر منهای بارش به عنوان داده­های اولیه به مدل معرفی گردید. براساس نتایج، در تابستان (ماه آگوست)، فراجوشی در نزدیکی چابهار و در موقعیت °N24 و °E61 رخ می­دهد و همچنین یک آنتی­سیکلون قوی در موقعیت °N18 و °E5/56 شناسایی گردید که بعد از گردش ساعتگرد وارد دریای عربی شمالی می­گردد. جریان مونسون تابستانه در خلال مونسون تابستانه از می تا آگوست به سمت شرق و جریان مونسون زمستانه از نوامبر تا فوریه به سمت غرب جریان می­یابد. همچنین جت رأس­ الحد در جنب ساحل عمان در مدل به خوبی قابل شناسایی است.}, keywords_fa = {گردش مونسون, رأس‌الحد, دمای سطح دریا, شوری سطح دریا, اقیانوس هند شمالی, مدل MITgcm.}, doi = {10.29252/joc.10.38.17}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1510-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1510-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {}, title = {Antibacterial effect of extract Gastropoda Peronia verrculata on the coast of Bushehr province(Persian gulf)}, abstract ={Abstract There is demand for the production of  new and effective antimicrobial compounds  because the pathogenic bacteria evoluted and resistance to antibiotics Butanol, Methanol and Aceton extracts of Peronia verruculata were obtained and the antibacterial effects of two bacteria, Staphylococcus aureous (gram-positive) and Escherichi coli (gram negative) were determined using MIC and MBC methods. Turbidity and transparency of microtubes containing different amounts of butanol extract showed that the minimum inhibitory concentration (MIC) of E. coli was 600 μg/μl and 800 μg/μl of Staphylococcus aureus. The growth status of E.coli in Muller Hinton Agar Plate at different concentrations of  butanol extract showed a minimum bacterial concentration (MBC) of 800 μg/μl and for Staphylococcus aureus 100 μg/μl. Aceton and methanolic extracts of Peronia verrculata to 1000 μg/μl did not inhibit bacterial growth.}, Keywords = {Gastropoda peronia verrculata, antibacterial effect, MIC,MBC.}, volume = {10}, Number = {38}, pages = {29-36}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {اثر ضد باکتریایی عصاره های استحصالی از شکم پای Peronia verrculata در سواحل استان بوشهر (خلیج فارس)}, abstract_fa ={چکیده امروزه در اثر تکامل مداوم میکروب­های بیماری­زا و مقاومت آن­ها نسبت به آنتی بیوتیک­ها، تقاضا برای ایجاد ترکیبـات جدید و مؤثر ضد میکروبی وجود دارد. به همین دلیل عصاره­های بوتانولی، متانولی و استونی گونه Peronia verruculata تهیه و با استفاده از روش­های MIC و MBC اثرات ضد باکتریایی دو باکتری گرم مثبت Staphylococcus aureous و گرم منفی Escherichi بر روی عصاره­های گرفته شده تعیین شد. بررسی کدورت و شفافیت میکروتیوب­های حاوی مقادیر مختلف عصاره بوتانولی نشان داد که حداقل غلظت ممانعت کنندگی از رشد (MBC) باکتری E.coli برابر با µg/µl 600 و باکتری استافیلوکوکوس اورئوس  µg/µl 800 بود. وضعیت رشد باکتری E.coli در پلیت­های حاوی محیط کشت مولر هینتون آگار در غلظت­های مختلف عصاره بوتانولی حداقل غلظت کشندگی (MBC) این باکتری را µg/µl800  و باکتری استافیلوکوکوس اورئوس را µg/µl1000 نشان داد. عصاره­های استونی و متانولی حلزون Peronia verrculata تا غلظت µg/µl 1000 اثری بر روی ممانعت از رشد باکتری نداشتند.}, keywords_fa = {شکم پای Peronia verrculata, فعالیت ضد باکتری, MIC ,MBC.}, doi = {10.29252/joc.10.38.29}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1511-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1511-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {}, title = {Morphologically and microscopically identification of sea cucumbers in the tidal zone of the western coast of the Persian Gulf}, abstract ={Abstract The morphological identification and investigation of the internal skeletal structure of sea cucumbers in the tidal zone of the western coast of the Persian Gulf were performed by sampling from 2 stations (Bostaneh Port and Hendurabi Island). Species identification were performed using the Spicules detected form muscle tissue of the samples by Invert microscope and checked with valid identification keys. Finally, after morphological and microscopic studies four species of sea cucumbers were identified. In the present study Stichopus horrens and Stichopus monotuberculatus were found for the first time in the tidal zones of the western coasts of the Persian Gulf (Hendurabi Island). This study showed that the most frequent types of spicules were barrel and button types in the sea cucumbers genus of Holothuria parva and Holothuria arenicola respectively. The characteristic feature for distinguishing of S. horrens species from the S. monotuberculatus species was the presence of large table thumbtack shape on the dorsal papilar part of S. horrens species whereas this type of spicule was absent in the S. monotuberculatus species.}, Keywords = {Sea cucumber, Morphological, Spicule, Persian Gulf.}, volume = {10}, Number = {38}, pages = {37-43}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {شناسایی مورفولوژیک و میکروسکوپیک ﺧﻴﺎر درﻳﺎﻳﻲ پهنه جزرومدی سواحل غربی ﺧﻠﻴﺞ ﻓﺎرس}, abstract_fa ={چکیده ﺟﻬﺖ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ مورفولوژیکی و ﺑﺮرﺳﻲ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎن اﺳﻜﻠﺘﻲ داخلی ﺧﻴﺎر­ﻫﺎی درﻳﺎﻳﻲ پهنه جزرومدی ﺳﻮاﺣﻞ غربی ﺧﻠﻴﺞ ﻓﺎرس ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺑﺮداری از 2 ایستگاه (بندر بستانه و جزیره هندورابی) ﺻﻮرت گرفت. شناسایی گونه­های مورد برسی با استفاده از اسپیکول جدا شده از بافت عضله و توسط میکروسکوپ اینورت دوربین دار و با کمک‌ کلیدهای شناسایی معتبر بررسی شد. ﺳﺮاﻧﺠﺎم ﭘﺲ از مطالعات مورفولوژیک و ﻣﻴﻜﺮوﺳﻜﻮﭘﻴﻚ اﻧﺠﺎم ﺷﺪه، چهار ﮔﻮﻧﻪ ﺧﻴﺎر درﻳﺎﻳﻲ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﮔﺮدﻳﺪ. در مطالعه حاضر گونه­های Stichopus horrens و Stichopus monotuberculatus برای اولین­بار در جزیره هندورابی یافت شدند.. تحقیقات نشان داد که فراوان­ترین نوع اسپیکول در خیار­دریایی گونه Holothuria parva اﺳﭙﻴﻜﻮل ﻣﻴﻠﻪ­ای ﺧﺎردار بوده و در گونه Holothuria arenicola نیز اسپیکول دکمه­ای است. ویژگی شاخصی که خیار دریایی گونه S. horrens را از گونه S. monotuberculatus متمایز می­کرد حضور اسپیکول میلـه­ای بـزرگ و پونز­مـانند بـا سر پهن در پـاپیلای پشتی ایـن گـونه بـود در حـالیکه این نـوع اسپیکول در گونه S. monotuberculatus حضور نداشت.}, keywords_fa = {خیار دریایی, مورفولوژی, اسپیکول, خلیج فارس}, doi = {10.29252/joc.10.38.37}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1512-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1512-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {}, title = {Comparative immunohistochemistry of Gut-associated lymphoid tissue (GALT) of, Huso huso in two warm and cold seasons}, abstract ={Abstract The main objective of recent study was comparative immunohistochemistry of Gut-associated lymphoid tissue (GALT) of, Huso huso in two warm and cold seasons. Ten specimens were collected from sturgeon breeding centers and after anesthesia, biometric was taken on them. 0.5 centimeter samples of primary, middle and end of intestine were removed and immediately were placed in Bouin solution. Rutine procedure of tissue prepration was done and sections in the thicknesses of 4-6 microns were prepared. Eventually they were taken under staining. Finally was performed general Hematoxylin-Eosin staining (H&E), histochemical staining of Periodic Acid Schiff (PAS), and (TUNEL) immunohistochemistry. Histomorphology and histometric results showed that the intestine consists of mucous, submucosa, muscularis and serousa. Comparative study of Gut-associated lymphoid tissue in two seasons was found that their density and composition are different. In cold season, the density of lymphoid tissue in base of the epithelium was more than the warm season.The number of lymphocyte cells in the mucosa and submucosa of different parts of the intestine in warm season showed a significant decrease compare to the cold season (p≤0.05). Also, the number of lymphocyte cells in the end of the intestine showed a significant increase during the cold season compare to the warm season (p≤0.05). In general, it has been shown that in immunohistochemical studies, the number of cells with apoptosis, especially in the warm season, were higher in all parts of the intestine than to the cold season (p≥0.05). Therefore, due to stimulation immune system in this part of the gastrointestinal tract, it can be considered to determine for vaccination time.}, Keywords = {Immunohistochemistry, GALT, Intestine, Huso huso.}, volume = {10}, Number = {38}, pages = {45-54}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {ایمونوهیستوشیمی مقایسه‌ای بافت لنفوئیدی ضمیمه روده فیل ماهی خاویاری (Huso Huso) در دو فصل گرم و سرد}, abstract_fa ={چکیده هدف اصلی از مطالعه اخیر ایمونوهیستوشیمی بافت لنفوئیدی ضمیمه روده فیل ماهی خاویاری (Huso Huso) در دو فصل گرم و سرد بصورت مقایسه ای بوده است. نمونه برداری به تعداد10 قطعه از مراکز پرورش ماهیان خاویاری تهیه و بعد از بیهوشی شماره گذاری و زیست سنجی شدند. پس از کالبدگشایی نمونه‏هایی به طول نیم سانتی‏متر از قسمت های ابتدایی، میانی و انتهایی روده جدا و بلافاصله در محلول ثبوتی بوئن قرار داده شدند. پس از انجام مراحل معمول تهیه مقاطع بافتی، برش‏هایی به ضخامت 6-4 میکرومتر تهیه و در نهایت تحت رنگ‌آمیزی عمومی هماتوکسیلین- ائوزین، پریودیک اسید شیف و تکنیک ایمونوهیستوشیمی TUNEL قرارگرفتند. نتایج مطالعات میکروسکوپی به روش هیستومورفولوژی و هیستومتری نشان داد که روده فیل ماهی خاویاری به‌طورکلی از چهار طبقه مخاط، زیر مخاط، عضلانی و سروزی تشکیل شده است. در بررسی مقایسه‌ای بافت لنفوئیدی ضمیمه روده در دو فصل مشخص گردید که تراکم و آرایش این بافت در روده متفاوت بوده بطوریکه در فصل سرد، تراکم سلول‏های لنفوئیدی در قاعده بافت پوششی بیشتر از فصل گرم گزارش گردید. تعداد لنفوسیت ها در مخاط  و زیر مخاط بخش های مختلف روده در فصل گرم نسبت به فصل سرد کاهش معنی­داری را نشان داد (05/0p≤). همچنین تعداد سلول‏های لنفوسیت بخش انتهایی روده­ در فصل سرد نسبت به فصل گرم افزایش معنی­داری را نشان داد (05/0p≤). بطور کلی مشخص گردید که در مطالعات ایمونوهیستوشیمی تعداد سلول های دچار مرگ برنامه ریزی شده و آپوپتوز بویژه در فصل گرم در تمام قسمت های روده نسبت به فصل سرد بیشتر بوده است (05/0p≥). بنابراین با توجه به فعال و برانگیخته بودن سیستم ایمنی در این قسمت از دستگاه گوارش در فصل سرد می تواند جهت تعیین زمان واکسیناسیون مورد توجه قرار گیرد.}, keywords_fa = {ایمونوهیستوشیمی, بافت لنفوئیدی ضمیمه, روده, فیل ماهی خاویاری.}, doi = {10.29252/joc.10.38.45}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1513-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1513-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {}, title = {Investigation of the Flood Effect on Environmental Parameters of Gorgan Bay}, abstract ={Abstract In mid-March 2019, severe floods occurred in the northern provinces of Iran (Golestan and Mazandaran). Coastal areas, wetlands and bays are strongly influenced by water inputs from land. In this study, the nutrients (nitrate, nitrite, phosphate, silica and ammonium) and other physicochemical parameters (salinity, pH, dissolved oxygen and water temperature) at 8 selected stations in the Gorgan bay were measured and compared before (February, 2019) and after (April and May, 2019) the floods. The nutrients were measured using the standard MOOPAM method. Other physicochemical parameters were measured on-site by means of Hack multimeter. The results of this study showed that the amounts of all nutrients in the Gorgan bay have decreased after the floods. In particular, ammonium and nitrate showed a decrease of about 8.30 and 3.13 times, respectively. This dilution of nutrients are due to rainfall, as well as the entry of water from Gorganrod and Qareso rivers to the Gorgan bay. Compared to other nutrients, nitrate had a higher percentage before and after the floods. Furthermore, the average salinity amounts of the bay before and after the floods were 14.79 psu and 9.27 psu, respectively. These changes in hydrochemistry can affect the ecosystem of Gorgan bay.}, Keywords = {Flood, Gorgan bay, Nutrients and Physicochemical parameters, Hydrochemistry, Environmental effects}, volume = {10}, Number = {38}, pages = {55-64}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {بررسی اثر سیلاب بر فراسنج‌های زیست محیطی خلیج گرگان}, abstract_fa ={چکیده نواحی ساحلی، تالاب‌ها و خلیج‌ها به عنوان رابطی بین خشکی‌ و دریا، به شدت تحت تاثیر ورود آب از خشکی به دلایل مختلف از جمله سیلاب می‌باشند. در اواخر اسفند ۱۳۹۷ بر اثر بارندگی‌های شدید در استان‌های شمالی ایران، سیلاب‌های مخربی به راه افتاد. در این پژوهش، مواد مغذی (نیترات، نیتریت، فسفات، سیلیکا و آمونیوم) و فراسنج‌های فیزیکوشیمیایی دیگر (شوری، pH، اکسیژن محلول و دمای آب) در 8 ایستگاه‌ در خلیج گرگان پیش از وقوع سیلاب در استان های گلستان و مازندران (بهمن 97) و پس از آن (فروردین و اردیبهشت 98) اندازه‌گیری و مقایسه شدند. مواد مغذی به روش استاندارد MOOPAM اندازه‌گیری شدند. فراسنج های فیزیکوشیمیایی دیگر به کمک مولتی متر هک (Hach) و در محل اندازه‌گیری شدند. نتایج این مطالعه نشان داد که به طور کلی میزان تمام مواد مغذی در خلیج گرگان پس از وقوع سیلاب کمتر شده است. به ویژه آمونیوم و نیترات به ترتیب حدود 30/8 و 51/3 برابر کاهش نشان دادند که این رقیق‌سازی مواد مغذی به دلیل ورود آب (آب باران) از خشکی (اغلب از مسیر رودخانه‌های گرگان رود و قره‌سو) به خلیج گرگان و نیز بارندگی در خلیج گرگان می‌باشد. مقایسه دو نمونه‌برداری انجام شده نشان‌دهنده درصد بالای غلظت نیترات در منطقه مورد مطالعه است. همچنین میزان میانگین شوری خلیج پیش و پس از سیلاب به ترتیب psu 97/14 و 27/9 اندازه‌گیری شد. این تغییرات می‌توانند بر روی زیست بوم خلیج گرگان تاثیر بگذارند.}, keywords_fa = {سیلاب, خلیج گرگان, مواد مغذی و فراسنج‌های فیزیکوشیمیایی, هیدروشیمی, اثرات زیست محیطی}, doi = {10.29252/joc.10.38.55}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1514-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1514-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {}, title = {Morphological and Molecular Identification of Modiolus sp. PG (Bivalvia; Mytilidae) in Shibderaz, Qeshm Island}, abstract ={}, Keywords = {mussel, Persian Gulf, morphological features, molecular analysis, Modiolus sp. PG}, volume = {10}, Number = {38}, pages = {65-72}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {شناسایی مورفولوژیکی و مولکولی دوکفه‌ای Modiolus sp. PG (Bivalvia; Mytilidae) در ساحل شیب دراز، جزیره قشم}, abstract_fa ={چکیده تحقیق حاضر به منظور شناسایی گونه­های دو کفه­ای ماسل در سواحل خلیج فارس انجام شد. اتصال محکم ماسلها در مناطق پر تلاطم بین جزرومدی ناشی از حضور پروتئین­های چسبنده­ای است که پتانسیل بالقوه­ای در حوزه بیومدیکال و صنعت دارند. در ساحل شیب دراز جزیره قشم بسترهای متراکمی از نوعی ماسل یافت شد که مورد شناسایی قرار گرفت. مقایسه ویژگی­های مورفولوژیکی نمونه با کلید شناسایی و آنالیز مولکولی توالی ژن COI با نرم افزارهـای فیلوژنی نشـان داد این گونه متعلق به جنس Modiolus، زیرخانواده Modiolinae و خانواده Mytilidae می­باشد و هم اکنون با نام Modiolus sp. PG در بانک داده ای NCBI به ثبت رسیده است.}, keywords_fa = {ماسل, خلیج فارس, ویژگی‌های مورفولوژیکی, آنالیز مولکولی, Modiolus sp. PG.}, doi = {10.29252/joc.10.38.65}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1532-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1532-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {10}, Number = {38}, pages = {73-80}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {مطالعه اثر شدت و زمان تابش نور بر رشد و برخی پارامترهای بیوشیمیایی در جلبک سبز Scenedesmus obliquus}, abstract_fa ={چکیده در این تحقیق اثر شدت نور در زمان­های مختلف بر رشد، بعضی رنگدانه ­ها، پروتئین و کربوهیدرات در جلبک Scenedesmus obliquus مورد مطالعه قرار گرفت. به این منظور جلبک­ها یک هفته بعد از واکشت به مدت 0، 2، 4 و 6 روز در معرض شدت نور 6000 لوکس قرار گرفتند. نور شدید وزن تر جلبک سندسموس را کاهش داد. نور شدید سبب کاهش محتوی رنگیزه­ های کلروفیل و کاروتنوئید شد. مقدار β کاروتن و لوتئین نیز تحت تنش نور شدید کاهش یافت، ولی مقدار آستاگزانتین افزایش یافت. محتوی قند و پروتئین هم در این تیمار کاهش یافت در تیمار 6 روز نور شدید کمترین مقدار این ترکیبات و در نمونه ­های شاهد بیشترین مقدار  مشاهده شد. کاهش وزن و سایر پارامترها نشان دهنده مقاومت پایین و عدم سازگاری این گونه جلبکی به شدت نور بالا بود. سنتز آستاگزانتین به عنوان یکی راه­های مقابله با شرایط تنش در این جلبک استفاده می­شود.}, keywords_fa = {آستاگزانتین , پروتئین, تنش نور شدید, سندسموس.}, doi = {10.29252/joc.10.38.73}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1533-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1533-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {}, title = {The Effect of Water Column in Bathymetry by Landsat-8 (Case Study: The Southeastern of Caspian Sea)}, abstract ={}, Keywords = {Bathymetry, water column correction, southeastern of Caspian Sea.}, volume = {10}, Number = {38}, pages = {81-89}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {تأثیر تصحیح ستون آب در عمق‌سنجی با استفاده از تصویر لندست-8 (مطالعه موردی: جنوب شرقی دریای خزر)}, abstract_fa ={چکیده از جمله پیش ­پردازش ­های ضروری در مطالعات آبی، تصحیح ستون آب است. هدف از این پژوهش بررسی لزوم تصحیح ستون آب در عمق­ سنجی از بخش جنوب­شرقی دریای خزر می­باشد. به منظور استخراج عمق، از تصویر لندست-8 و داده­های هیدروگرافی که به روش اکوساندر جمع­آوری شده، استفاده شده است. در این پژوهش با استفاده از روش رگرسیون خطی، عمق از جفت باندهای مرئی پیش­پردازش و داده­های زمینی بدست آمد؛ نقشه عمق یک بار در حالتی که تصحیح ستون آب انجام شده و در حالت دیگر در غیاب تصحیح ستون آب نقشه عمق بدست آمد. در صورت عدم انجام این تصحیح، ضریب تعیین و میانگین مربعات خطا به ترتیب برای باندهای آبی­ ساحلی- سبز برابر با 91/0، 32/0، برای باندهای آبی و سبز 89/0، 35/0 و برای باندهای آبی ­ساحلی-سبز و آبی-سبز 91/0، 32/0 است، در صورتی که نتایج در حالتی که تصحیح ستون آب انجام شده، برای باندهای آبی­ساحلی- سبز برابر با 84/0، 42/0 و برای باندهای آبی-سبز 81/0، 45/0 می باشد. نتایج نشان می­دهد که در عمق­ سنجی به روش تجربی، تصحیح ستون آب در منطقه مورد مطالعه، چندان مؤثر نبوده است ولی اگر قرار شود این تصحیح انجام شود بهتر است از جفت باندهای آبی ساحلی و سبز و جفت باندهای آبی و سبز توأمان استفاده شود (با ضریب تبیین94/0 و خطای میانگین مربعات 34/0).}, keywords_fa = {عمق‌سنجی, تصحیح ستون آب, نقشۀ عمق, جنوب شرقی دریای خزر.}, doi = {10.29252/joc.10.38.81}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1534-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1534-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {10}, Number = {38}, pages = {91-98}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {بررسی تاثیر طول کل بر تجمع فلزات سنگین (کادمیوم، سرب، نیکل و مس) در بافت عضله ماهی کفشک زبان گاوی (Cynoglossus arel) در سواحل بوشهر}, abstract_fa ={چکیده در این مطالعه غلظت فلزات سنگین (کادمیوم، سرب، نیکل و مس) در بافت عضله کفشک زبان گاوی درشت پولک ((Cynoglossus arel در دی ماه و خرداد ماه 96-1395 در سه ایستگاه در بندر بوشهر سنجش گردید. غلظت فلزات سنگین در نمونه‌های بافت پس از انجام مراحل هضم شیمیایی و به حجم رساندن توسط دستگاه جذب اتمی سنجش شد. نتایج نشان دادند که غلظت فلزات در بافت عضله در فصل زمستان بیشتر از تابستان بود ولی این قضیه در مورد فلز مس صادق نبود. بین غلظت فلز مس در دو فصل تابستان و زمستان اختلاف چندانی وجود نداشت. در ایستگاه سلطانی تجمع فلزات به صورت Cd<cu<pb</cu<pbبود، در ایستگاه شغاب به صورت Cd<pb<cu</pb<cuو در ایستگاه هلیله به صورت Cd<ni<pb</ni<pbبود. همچنین غلظت فلزات سنگین در نمونه‌های کوچکتر بیشتر از بزرگترها بود.}, keywords_fa = {ماسل, فلزات سنگین, کفشک زبان گاوی درشت پولک, تجمع زیستی,بوشهر,خلیج فارس.}, doi = {10.29252/joc.10.38.91}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1535-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1535-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {}, title = {Estimating the Economic-Tourist Value and Factors affecting the Tourists’ Willingness to Pay to Use Recreational Services of Kish Island Beaches}, abstract ={}, Keywords = {willingness to pay, tourist value, conditional valuation, Kish Island, Persian Gulf.}, volume = {10}, Number = {38}, pages = {99-109}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {برآورد ارزش اقتصادی-توریستی و عوامل مؤثر بر تمایل به پرداخت گردشگران به‌منظور استفاده از خدمات تفریحی سواحل جزیره کیش}, abstract_fa ={چکیده هدف این پژوهش برآورد ارزش اقتصادی- توریستی سواحل جزیره کیش با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط (CVM) است. برای بررسی عوامل مؤثر بر میزان تمایل به پرداخت افراد، الگوی لاجیت به روش حداکثر راستنمایی برآورد گردید. داده های مورد نیاز از طریق تکمیل پرسشنامه و به‌صورت الکترونیکی از 256 بازدیدکننده منطقه مذکور در سال 1397جمع آوری گردید. نتایج مدل لاجیت نشان داد که متغیرهای جنسیت، وضعیت تأهل، تحصیلات، درآمد ماهیانه فرد و تمایلات زیست‌محیطی تاثیر مثبت و مبلغ پیشنهادی، سن، هزینه پاسخگو، بومی بودن، اقامت شبانه در ساحل و مدت زمان هر بازدید تأثیر منفی و معنی داری بر مقدار انتظاری تمایل به پرداخت گردشگران دارند. از دیگر نتایج تحقیق نشان داد که متوسط تمایل به پرداخت گردشگران 1926 تومان برآورد شد و با درنظرگرفتن این میزان، ارزش کل توریستی سالانه آن حدود 2/3274 میلیون تومان برآورد گردید.}, keywords_fa = {تمایل به پرداخت, ارزش توریستی, ارزشگذاری مشروط, کیش.}, doi = {10.29252/joc.10.38.99}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1536-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1536-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {}, title = {Identification and explaining of Competitiveness Critical Success Factors in Free Industrial -Trade Zones at the International Levels by using Grounded Theory}, abstract ={}, Keywords = {Key Success Factors, Free Industrial -Trade Zones, Competitiveness, Grounded Theory}, volume = {10}, Number = {38}, pages = {111-122}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {شناسایی و تبیین عوامل کلیدی موفقیت رقابت پذیری مناطق آزاد تجاری- صنعتی در سطح بین‌المللی بر اساس روش نظریه زمینه‌ای}, abstract_fa ={چکیده مناطق آزاد تجاری-صنعتی یکی از سیاست های اقتصادی مورد توجه تصمیم گیران و سیاستگذاران کلان کشورها، در راستای افزایش رقابت پذیری اقتصاد ملی است. هدف اصلی این پژوهش  شناسایی  و تبیین عوامل کلیدی موفقیت رقابت پذیری مناطق آزاد تجاری صنعتی در سطح بین المللی با استفاده از نظریه‏ی داده‏بنیاد است ازجمله نوآوری های پژوهش حاضر شناسایی و تبیین عوامل کلیدی موفقیت رقابت پذیری مناطق آزاد تجاری صنعتی در سطح بین المللی با بهره گیری از روش پژوهش کیفی و نرم افزار مکس کیو دی ای (MAXQDA) در حوزه رقابت پذیری مناطق آزاد تجاری-صنعتی است. در این پژوهش از روش تحقیق نظریه برخاسته از داده­ها استفاده گردید و برای جمع آوری داده ها با 36 نفر از مدیران عامل و مدیران باتجربه، مناطق آزاد تجاری-صنعتی مصاحبه های عمیقی انجام گرفت.معیار اصلی برای تعیین حجم نمونه، نیل به نقطه اشباع نظری بود. تمامی افراد حجم نمونه مورد مطالعه با رویکرد هدفمند انتخاب شدند. کدگذاری و تحلیل داده ها طی سه مرحله به انجام رسید و در نهایت، مدل پارادایمی عوامل کلیدی موفقیت رقابت پذیری مناطق آزاد تجاری-صنعتی در سطح بین المللی با استفاده از نظریه زمینه‏ای شکل گرفت. در مرحله نظریه داده­بنیاد گلیزری و نظرسنجی خبرگان از نظرات 8 نفر از خبرگان  صاحب نظر در حوزه رقابت پذیری و آشنا به روش نظریه داده­بنیاد استفاده شد. روایی مدل توسط خبرگان دلفی تایید شد. بر اساس نتایج این تحقیق 10 مقوله شناسایی شدند که عبارت‌اند از:مسائل نظام مدیریتی و الزامات اداری،مسائل نظام اقتصادی و پارادیم توسعه،تفکر راهبردی و نقش پذیری دولت در سیاستگذاری و اجرا،مسائل بین المللی و ارتباطات اقتصادی،بستر رقابت پذیری و موقعیت استراتژیک مناطق،تاب آوری اقتصادی و بازار آزاد رقابتی،مسائل حاکمیتی و دیپلماسی هوشمند،عوامل برون سازمانی و درون سازمانی،توسعه فرهنگی و اجتماعی و سیاسی،رویکرد و اکشن پلن مناطق آزاد تجاری-صنعتی.}, keywords_fa = {عوامل کلیدی موفقیت, مناطق آزاد تجاری صنعتی, رقابت‌پذیری, نظریه زمینه‌ای.}, doi = {10.29252/joc.10.38.111}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1537-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1537-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {10}, Number = {38}, pages = {123-131}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {روش تصمیم‌گیری چندمعیاره میانگین نرمال در اولویت سنجی سواحل مستعد برای احداث آب شیرین کن در استان بوشهر}, abstract_fa ={چکیده در این پژوهش، با بررسی معیارهای تاثیرگذار در انتخاب سواحل مستعد برای احداث آب شیرین کن، روش های مختلف تصمیم گیری چند معیاره دسته بندی و سپس با ترکیب روش ها، روش میانگین نرمال معرفی شد. در این راستا، اولویت مناطق ساحلی استان بوشهر با استفاده از روش های مجموع وزنی، تحلیل سلسله مراتبی و تاپسیس بررسی و میزان دقت هر روش در قیاس با روش معرفی شده ارزیابی شد. با توجه به محدودیت تعدادگزینه و معیار در نرم افزارهای موجود و همچنین تعدد روش ها، هر روش جداگانه کدنویسی شد. در نهایت، رویکردی برای دسته‌بندی سواحل مستعد برای احداث آب شیرین کن معرفی و اولویت هر قطعه ساحل تعیین گردید. براساس نتایج، روش های مختلف الگوی امتیازی نسبتا مشابهی را برای هر گزینه نشان می دهند و از این میان، روش مجموع وزنی علیرغم قدمت و سادگی آن همچنان دقت مناسبی در تخمین گزینه بهینه دارد.}, keywords_fa = {آب شیرین کن, اولویت سنجی, تصمیم گیری چندمعیاره, استان بوشهر, روش میانگین نرمال.}, doi = {10.29252/joc.10.38.123}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1538-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1538-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {10}, Number = {39}, pages = {1-8}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {مطالعه پروفایل اسیدهای چرب در گونه‌های غالب ماهیان خور گوبان (شمال غربی خلیج فارس)}, abstract_fa ={چکیده هدف اصلی این پژوهش، مقایسه پروفایل اسیدهای چرب گونه­های غالب ماهیان خور گوبان بود. ماهیان محتوی درصد بالایی از اسیدهای چرب چند غیر اشباع امگا-3 می­باشند که یک ماده مغذی برای انسان به شمار می­رود. نمونه برداری در دو فصل تابستان و زمستان 1393 و از سه ایستگاه صورت گرفت. نتایج نشان داد که در ماهیان مورد مطالعه، پالمتیک و اولئیک اسید فراوان ترین اسید چرب اشباع و تک غیر اشباع بودند. میزان اولئیک اسید در سارم دهان بزرگ (Scomberoides commersoniannus)، ماهی لچه دهان نارنجی (Thryssa vitrirostris) و حسون (Saurida tumbil) بیشتر از سایرین بود (05/0P≤). میزان اسیدهای چرب چند غیر اشباع، در ماهی لچه دهان نارنجی و شورت نسبت به سایر گونه­ها اختلاف معنی دار داشت (05/0P≤). میزان اسید های چرب امگا-3 در ماهی شورت و امگا-6 در لچه دهان نارنجی و شورت بالاتر از سایر ماهی­ها بود (05/0P≤). در مجموع، ماهی لچه دهان نارنجی و سارم دهان بزرگ دارای بیشترین میزان اسید اولئیک بوده و بیشترین میزان اسیدهای چرب امگا-3 و 6 نیز در شورت و لچه دهان نارنجی مشاهده شد. بنابراین فیله ماهیان سارم دهان بزرگ، لچه دهان نارنجی و شورت از لحاظ اسیدهای چرب چند غیر اشباع امگا-3 و امگا-6 منبع غنی غذایی به شمار می­روند.}, keywords_fa = {ترکیبات فنولی, آب‌های ساحلی چابهار, سارگاسوم, کاهو دریایی, اولتراسونیک, فولین سیو کالتو}, doi = {10.29252/joc.10.39.1}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1515-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1515-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {10}, Number = {39}, pages = {9-18}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {شناسایی و اولویت‌بندی عوامل مؤثر بر جذب سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در بنادر با تکنیک AHP (مورد کاوی: بندر چابهار)}, abstract_fa ={چکیده بنادر دروازه‌های تجارت هستند و نقش تعیین‌کننده در بازارهای رقابتی جهانی و جریان سرمایه‌گذاری به درون فضای ملی، جذب زیرساخت‌های تجاری و مبادلات دریایی را فراهم می‌آورند. از یک سو با توجه به وظیفه اصلی بنادر، خدمات‌رسانی به شناوران و پسکرانه و نقش استراتژیک آنها برای اقتصاد و بازرگانی بین‌المللی کشورها، مهم تلقی می‌شوند و از سوی دیگر، توسعه و سودآوری بنادر مستلزم جذب سرمایه‌گذاری خارجی می‌باشد تا انتقال سرمایه، تکنولوژی و تخصص به وقوع بپیوندد. بندر چابهار با دارا بودن موقعیت استراتژیک جغرافیایی، بسترهای قابل توجهی را برای سرمایه­گذاری اقتصادی فراهم نموده است. بنا به دلایل فوق، موضوع "شناسایی و اولویت‌بندی عوامل مؤثر بر جذب سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در بنادر (مورد کاوی: بندر چابهار)" به‌عنوان موضوع این پژوهش انتخاب شده است. تحقیق حاضر به صورت کمی انجام شده است؛ به این صورت که 67 زیرعامل شناسایی‌شده از طریق تحقیقات محققان داخلی و خارجی با بکارگیری تکنیک دلفی فازی به 39 عامل مهم‌تر کاهش یافته و در قالب 7 عامل اصلی "اقتصادی، سیاسی و حقوقی، فرهنگی و اجتماعی، طبیعی و جغرافیایی، تشویقی و حمایتی، درون سازمانی، فنی" طبقه‌بندی شده، سپس با استفاده از تکنیک AHP اولویت­بندی شده است. بر اساس نتایج حاصل از تکنیک AHP، عوامل اصلی "اقتصادی، سیاسی و حقوقی، تشویقی و حمایتی" به ترتیب سه عامل اصلی مهم‌تر و زیرعوامل "تحریم‌های بین‌المللی، سطح دانش فنی و دسترسی به تکنولوژی پیشرفته در جامعه، دسترسی به گذرگاه‌ها و آب‌های بین‌المللی، ارتباطات سیاسی با سایر کشورها به ترتیب چهار زیرعامل مهم‌تر و مؤثرتر در جذب سرمایه‌گذاری خارجی در بندر چابهار می‌باشند.}, keywords_fa = {جذب سرمایه‌گذاری خارجی, زیرساخت بنادر, بندر چابهار, تکنیک AHP.}, doi = {10.29252/joc.10.39.9}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1517-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1517-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {10}, Number = {39}, pages = {19-26}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {مطالعه زون‌های زیستی نانوپلانکتون‌های آهکی به عنوان شاهدی بر تعیین مرز زمانی کرتاسه-پالئوژن در برش چینه‌شناسی گنداب، جنوب خاور ایلام}, abstract_fa ={چکیده در این مطالعه بخشی از رسوبات اقیانوسی نئوتتیس در جنوب غرب ایران در بخش فوقانی سازند گورپی و بخش تحتانی سازند پابده در برش چینه شناسی گنداب واقع در جنوب خاور ایلام مورد بررسی قرار گرفت. در این برش بخش فوقانی سازند گورپی  عمدتا از مارن و آهک آرژیلی و بخش تحتانی سازند پابده از آهک­های آرژیلی تشکیل شده است. به منظور معرفی گونه­های شاخص متعلق به نانوپلانکتون­های آهکی و زون­های زیستی، 65  نمونه اسلاید در این توالی مطالعه شد که در نتیجه منجر به تشخیص چهار زیست­زون­ گردید. در نتیجه این مطالعه 25 گونه متعلق به 18 جنس از نانوپلانکتون­های آهکی شناسایی شد. بر اساس زیست­زون­های به دست آمده بازه زمانی رسوبات از اواخر ماسترشتین (late Maastrichtian) تا پالئوسن پیشین (early Danian) است و مرز ‌کرتاسه- پالئوژن‌ در‌ برش گنداب ‌در‌ رأس ‌سازند گورپی قـرار‌ داشته ‌و ‌بـا‌ پـایان زون زیستی (CC26)  (UC20bTP -UC20d TP) از نانوپلانکتون­های آهکی منطبق است.}, keywords_fa = {اقیانوس نئوتتیس, دانین , کرتاسه, نانوپلانکتون‌های‌آهکی.}, doi = {10.29252/joc.10.39.19}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1518-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1518-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {10}, Number = {39}, pages = {27-40}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {عملکرد سازمان بین‌المللی دریانوردی در باب مسئولیت مدنی ناشی از آلودگی دریاها در بستر کنوانسیون حقوق دریاها}, abstract_fa ={چکیده سازمان بین­المللی دریانوردی (ایمو) به عنوان سازمان صلاحیت­دار در موضوعات گوناگون دریایی شناخته می­شود. بسیاری از این زمینه­ها، منشاء در کنوانسیون حقوق دریاها دارد. یکی از این موضوعات، مساله مسئولیت مدنی ناشی از آلودگی دریا است. اهمیت این مساله در شناسایی و عملی نمودن روند جبران خسارت وارده بر اشخاص و محیط­زیست دریایی است. بر همین مبنا، این پژوهش به بررسی عملکرد ایمو به عنوان سازمان صلاحیت­دار در باب مساله مسئولیت مدنی ناشی از آلودگی دریا پرداخته است. به طور کلی ایمو از بدو تاسیس با مساله محیط­زیست دریایی و مقابله با آلودگی آن مرتبط بوده است. مساله مسئولیت مدنی ناشی از آلودگی دریا نیز به ویژه پس از حادثه نفتی توری کنیون مورد توجه قرار گرفت. نتیجه این امر ابتدا در نهادسازی ایمو و ایجاد کمیته موقتی، فرعی و سپس ارتقاء این کمیته به رکن اصلی و دائمی ایمو، نمود پیدا کرد. پس از آن اسناد صادر شده از سوی مجمع و شورای ایمو بر اهمیت مسئولیت ناشی از آلودگی صحه گذاشت و آن را به یکی از موارد مورد توجه جامعه دریایی تبدیل نمود. ماحصل این فرایند، تدوین چهار کنوانسیون بود. این کنوانسیون­ها آلودگی ناشی از نفت، مواد مضر و خطرناک و آلودگی ناشی از سوخت کشتی را تحت پوشش قرار می­دهند و نظام حقوقی منحصر­به­فرد و کاملی را در باب مسئولیت ناشی از آلودگی دریایی به وجود آورده­اند که در صورت اجرایی شدن هر چهار کنوانسیون، عملا قریب به اتفاق حوادث ناشی از الودگی دریایی را تحت پوشش قرار خواهند داد.}, keywords_fa = {سازمان بین‌المللی دریانوردی, مسئولیت مدنی ناشی از آلودگی دریاها, کنوانسیون حقوق دریاها, کنوانسیون بین‌المللی مسئولیت مدنی ناشی از آلودگی نفتی, کنوانسیون تاسیس صندوق بین‌المللی جبران خسارات ناشی از آلودگی نفتی.}, doi = {10.29252/joc.10.39.27}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1520-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1520-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {10}, Number = {39}, pages = {41-54}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {مطالعه عوامل ریسک در عملیات تخلیه و بارگیری نفت خام توسط کشتی‌های نفتکش با استفاده از روش Fuzzy TOPSIS}, abstract_fa ={چکیده گستردگی و اهمیت روز افزون عوامل ریسک در صنعت حمل و نقل دریایی، هدف اصلی این مطالعه است. در این تحقیق، عوامل اثرگذار بر کشتی­های نفتکش وارده به پایانه­های نفتی دریایی کشور جمهوری اسلامی ایران مورد ارزیابی قرار گرفته است. این مطالعه از نظر نوع کیفی و از نظر هدف کاربردی و توسعه­ای و از نظر ماهیت یک پژوهش توصیفی و پیمایشی است. این تحقیق از مهرماه 1396 تا آذرماه 1397 با انجام مطالعات میدانی و با استفاده از پرسشنامه­های تخصصی و مصاحبه­های حضوری صورت گرفته است. قلمرو مکانی تحقیق اکثر بنادر و پایانه­های نفتی دریایی و شرکت ملّی نفتکش ایران و شرکت نفت فلات قاره ایران و جامعه آماری آن کشتی­های نفتکش تحت مالکیت کشور جمهوری اسلامی ایران، متخصصین، کارشناسان و خبرگان مستقر در خشکی و شاغل در دریا شناسایی و تعیین گردیدند. در این مطالعه با استفاده از روش دلفی فازی مهم­ترین عوامل ریسک در کشتی­های نفتکش بعد از غربال کردن از بین 43 عامل مهم ریسک انتخاب و دسته­بندی شده­اند. در این راستا، تعداد هفت معیار اصلی و 15 عامل زیرمعیار ریسک در قالب Fuzzy TOPSIS کاربردی و نظرات پنل خبرگان دلفی برای ایمنی کشتی، خدمه و کارکنان آنان طبقه­بندی شده­اند. با توجه به اینکه اغلب روش­های قدیمی ارزیابی ریسک پیرامون موضوع این تحقیق فقط به مطالعه دو قطب اصلی یعنی پیامد و احتمال در ارزیابی­ها پرداخته­اند و با توجه به اینکه این دو عامل اصلی به­صورت جامع به تمام جنبه­های خطرات پروژه نمی­پردازند، در این مقاله برای اطمینان بیشتر و دقیقتر و تضمین ارزیابی و رتبه­بندی­ها از روش Fuzzy TOPSIS استفاده شده است. نتایج نشان می­دهد در رتبه­بندی­ عوامل ریسک و با در نظر گرفتن معیار­های ارزیابی، به ترتیب اهمیت، عوامل انسانی، ماشین آلات و مخازن کشتی و ایمنی به عنوان مهمترین عوامل ریسک­آفرین در بروز حوادث در عملیات کشتی­های نفتکش شناخته می­شود.}, keywords_fa = {رتبه‌بندی عوامل ریسک, روش Fuzzy TOPSIS , حمل و نقل نفت خام, کشتی های نفتکش.}, doi = {10.29252/joc.10.39.41}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1519-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1519-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {10}, Number = {39}, pages = {55-62}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {غنی‌سازی جلبک دونالیلا و آرتمیای بکرزا ارومیه با روی معدنی}, abstract_fa ={چکیده سطح مواد معدنی از جمله روی در آرتمیا جهت رشد و نمو لارو ماهیان حائز اهمیت می­باشد. در تحقیق حاضر غنی­سازی جلبک Dunaliella salina با روی سولفات و تاثیر آن بر میزان انباشت روی در Artemia parthenogenetica مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا میزان غنی­سازی جلبک D. salina در 2 آزمایش بررسی شد. در آزمایش اول از 4 غلظت صفر (شاهد)، 4/0، 8/0 و 6/1 میلی­گرم بر میلی­لیتر روی در 4 زمان 1، 6، 12 و 24 ساعت استفاده شد. در این مرحله میزان تجمع روی در جلبک وابسته به غلظت روی و زمان غنی­سازی بود. با توجه به نتایج مرحله اول در آزمایش دوم از 3 غلظت 8/0، 6/1 و 2/3 میلی­گرم روی سولفات در کنار تیمار شاهد به مدت زمان یک ساعت استفاده شد. بیشترین (µg g-1 9/2±264) و کمترین (µg g-1 7/0±72) میزان روی در جلبک در تیمار 2/3 و تیمار شاهد مشاهده شد. از نتایج آزمایش دوم برای بررسی میزان انباشت روی در آرتمیا استفاده شد و براساس نتایج، میزان روی در آرتمیا در تیمارهای آزمایشی اختلاف معنی­داری با تیمار شاهد داشتند (05/0 > P). بیشترین (µg g-105/2±59/89) و کمترین (µg g-1 6/4±89/50) انباشت روی به ترتیب در تیمار 2/3 میلی­گرم و تیمار شاهد مشاهده شد. براساس نتایج جلبک D. salina قابلیت بالایی برای غنی­سازی با روی سولفات دارد و همچنین سبب افزایش معنی­داری در میزان روی در آرتمیا می­شود. بنابراین پیشنهاد می­شود از جلبک غنی­شده با روی برای بهبود میزان انباشت روی در بدن آرتمیا استفاده شود.}, keywords_fa = {آرتمیای بکرزا , روی معدنی, جلبک D. salina, غنی‌سازی.}, doi = {10.29252/joc.10.39.55}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1521-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1521-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {10}, Number = {39}, pages = {63-72}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {دیرینه‌بوم‌زیستی اقیانوس نئوتتیس برمبنای نانوفسیل‌های آهکی در سازند بغمشاه، برش‌های بیرگ و دهشک (بلوک لوت)}, abstract_fa ={چکیده در مطالعه حاضر بخشی از رسوبات اقیانوس نئوتتیس (در شرق ایران) جهت مطالعات دیرینه­بوم­شناسی برمبنای نانوفسیل­های آهکی، در سازند بغمشاه در برش­های چینه­شناسی بیرگ و دهشک مورد بررسی قرار گرفت. ضخامت سازند در برش­های مذکور به ترتیب 830 و 896 متر بوده و عمدتاً متشکل از مارن و سنگ­آهک­های رسی می­باشد. مطالعه نانوفسیل­ها، منجر به شناسایی 71 گونه از 36 جنس در برش چینه­شناسی بیرگ و 55 گونه از 26 جنس در برش چینه­شناسی دهشک شده است. نانوفسیل­های شناسایی شده دارای تنوع و حفظ شدگی متوسط تا نسبتاً خوب بوده و گونه­های شاخص نشانگر آب و هوای گرم بوده و مؤید این است که حوضه رسوبی نهشته­های مطالعه شده در عرض­های جغرافیایی پایین تا متوسط با عمق کم واقع بوده است. در ضمن حوضه اقیانوسی مذکور از نوع الیگوتروفیک با باروری کم می­باشد.}, keywords_fa = {دیرینه‌بوم‌شناسی, نانوفسیل‌های آهکی, نئوتتیس, بلوک لوت, سازند بغمشاه.}, doi = {10.29252/joc.10.39.63}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1522-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1522-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {10}, Number = {39}, pages = {73-79}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {نانوپلانکتون‌های آهکی در اقیانوس کافتی میان قاره ای شرق ایران در برش چینه‌شناسی چهکند (شمال بیرجند)}, abstract_fa ={چکیده این پژوهش جهت معرفی و بررسی گسترش زمانی نانوپلانکتون­های آهکی در بخشی از رخساره اقیانوسی (پهنه­ی زمین­درز سیستان) در برش چینه­شناسی چهکند انجام شده است. نهشته­های بررسی شده شامل 332 متر ماسه سنگ و شیل و مارن و گاهی آرژیلیت وتوف می‌باشد. در این برش 114 نمونه برداشت شد و به روش اسمیر اسلاید آماده سازی و سپس بر اساس نانوفسیل­های آهکی مطالعه  گردید. مطالعه نانوفسیل­های آهکی این توالی  منجر به شناسایی 14 جنس و 40 گونه و تعیین زیست زون­های NP18 تاNP20 شد. بر اساس مطالعات انجام شده، سن نهشته­های برش چینه شناسی چهکند، ائوسن پسین پیشنهاد می­شود.}, keywords_fa = {نانوپلانکتون های آهکی, اقیانوس کافتی, ائوسن پسین, چهکند.}, doi = {10.29252/joc.10.39.73}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1541-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1541-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {10}, Number = {39}, pages = {81-88}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {زیست‌چینه‌شناسی سازند دلیچای بر مبنای نانوفسیل‌های آهکی در اقیانوس تتیس غربی (برش تپال)}, abstract_fa ={چکیده در این پژوهش سازند دلیچای در برش تپال بر اساس نانوفسیل­های آهکی تعیین سن می­گردد. سازند دلیچای در این برش با ماسه­سنگ قرمز در قاعده شروع و به ترتیب با لایه­های مارن و تناوب آهک ماسه­ای و شیل و شیل­آهکی پوشیده می­شود و بطور تدریجی به آهک­های چرتی سازند لار تبدیل می­گردد. این سازند بطور ناپیوسته بر روی سیلت­ستون­های سازند شمشک قرار می­گیرد. در این بررسی تعداد 60 نمونه برداشت و به روش اسمیر اسلاید آماده­سازی گردید. بر اساس مطالعه نمونه­های برداشت شده، 13 جنس و 32 گونه از نانو­فسیل­های آهکی شناسایی شد که با زیست­زون­های CC1 تا CC5 با بازه زمانی بریازین تا بارمین پیشین مطابقت دارد. علاوه بر نانوفسیل­های آهکی، 8 جنس و 13 گونه از Didemnid Ascidian spicules)) شناسایی و معرفی گردید.}, keywords_fa = {نانوفسیل‌های آهکی, دلیچای, زیست‌چینه‌شناسی, تتیس غربی, تپال.}, doi = {10.29252/joc.10.39.81}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1542-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1542-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {}, title = {Temporal and Spatial Variations of the Surface Temperature and Salinity in the Amundsen Gulf and the Beaufort Sea in the Canadian Arctic Ocean}, abstract ={}, Keywords = {Climate change, Canadian Arctic Ocean, Amundsen Gulf, Beaufort Sea, Kriging}, volume = {10}, Number = {39}, pages = {89-100}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {تغییرات زمانی و مکانی دما و شوری سطح در خلیج اماندسن و جنوب دریای بوفورت واقع در اقیانوس منجمد شمالی کانادا}, abstract_fa ={چکیده در تحقیق حاضر تغییرات مکانی و زمانی دما و شوری سطحی در خلیج اماندسن و دریای بوفورت واقع در قطب شمال کانادا، با استفاده از داده­های CTD جمع آوری شده در گشت­های تحقیقاتی CASES و CFL مورد بررسی قرار گرفت. بررسی نقشه­های پهنه بندی دما و شوری سطحی که با استفاده از تکنیک کریجینگ به دست آمد و همچنین نقشه­های نقطه­ای، نشان داد که به طور کلی شوری در خلیج اماندسن بیشتر از دریای بوفورت است. در زمانی که فراجوشی رخ ندهد (پاییز 2004)، شوری در جنوب دریای بوفورت به علت تاثیرپذیری از رواناب رودخانه مکنزی، کمینه است. در بهار 2004 و پاییز 2007 وقوع فراجوشی به علت انتقال آب­های نسبتا شور و گرم تابستانی آرام به سطح، منجر به افزایش قابل توجه شوری سطح گردید. فراجوشی پاییز 2007 به حدی قوی بود که اثرات آن حتی تا تابستان سال آینده باقی ماند و باعث ذوب یخ­های موجود و تعویق تشکیل یخ در پاییز 2008 گردید.}, keywords_fa = {تغییرات اقلیم, اقیانوس منجمد شمالی کانادا, خلیج اماندسن, دریای بوفورت, کریجینگ.}, doi = {10.29252/joc.10.39.89}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1543-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1543-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {10}, Number = {39}, pages = {101-111}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {تحلیل آزمایشگاهی جریان‌های آشفته در تخلیه مستغرق فاضلاب شور آب‌شیرین‌کن‌های ساحلی}, abstract_fa ={چکیده توسعه آب­ شیرین ­کن ­های ساحلی طی چند دهه اخیر باعث افزایش تخلیه انواع فاضلاب ­های شور و سنگین در محیط ­های دریایی شده­ است. به منظور کاهش خسارات زیست محیطی و افزایش ترقیق این پساب­ ها از انواع تخلیه کننده­ های تک مجرایی و چند مجرایی در حالت مستغرق استفاده می­ گردد. در این پژوهش با شبیه ­سازی فرایند تخلیه در آزمایشگاه رفتار جریان آشفته در حالت تخلیه مستغرق مورب از نازل 45 درجه با کمک تکنیک اسکن لیزری آشکارساز جریان آغشته به فلورسنت مورد تحلیل قرار گرفت. پروفیل غلظت جریان و طیف اضمحلال انرژی جنبشی آشفتگی در امتداد مسیر و نیز مقطع زمانی جریان در موقعیت حداکثر ارتفاع جت ترسیم و مورد تفسیر قرار گرفت. پروفیل غلظت، گوسی و دارای رفتار خود­همسان بوده و تطابق آبشار انرژی جنبشی آشفتگی با قانون عمومی 3/5- کولموگروف به خوبی مشاهده شده است. مقطع زمانی غلظت در نقطه ماکزیمم ارتفاع بیانگر حضور همیشگی بسته­ های جریان در مرکز آن است که این موضوع نشا­ن ­دهنده غلبه رفتار جت مانند در نقطه حداکثر ارتفاع جریان می ­باشد.}, keywords_fa = {جریان‌های آشفته, پساب با شناوری منفی, جت‌ مستغرق, تخلیه فاضلاب, آب‌شیرین‌کن.}, doi = {10.29252/joc.10.39.101}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1544-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1544-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {10}, Number = {39}, pages = {113-124}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {بررسی تغییرات فراسنج‌های فیزیکوشیمیایی، مواد مغذی و کلروفیل a در آب‌های ساحلی مکران}, abstract_fa ={چکیده در این تحقیق، روند تغییرات غلظت مواد مغذی، کلروفیل a و همچنین فراسنج‌های فیزیکوشیمیایی آب دریا در طی 11 دوره نمونه‌برداری ماهیانه از اسفند 95 الی اسفند 96 در سواحل مکران مورد بررسی قرار گرفت. نمونه‌برداری از 6 ایستگاه در 2 ترانسکت عمود بر ساحل واقع در پسابندر و بریس انجام شد. تعداد 594 نمونه جمع‌آوری و آنالیز گردید. در طول مدت نمونه‌برداری میانگین غلظت کل برای نیتریت، نیترات، سیلیکات و فسفات به ترتیب 11/0±30/0، 66/0±47/1، 24/1±81/2 و 11/0±57/0 میکرومول بر لیتر و برای کلروفیل a 20/0±52/2 میکروگرم بر لیتر به دست آمد. بین دو ترانسکت مورد مطالعه اختلاف معنی‌داری (05/0p˂) در برخی پارامترها از قبیل pH، شفافیت آب، نیترات و سیلیکات وجود دارد ولی در برخی دیگر از قبیل شوری، هدایت الکتریکی، دما، نیتریت و فسفات هیچ گونه اختلاف معنی‌داری مشاهده نشد. نتایج نشان داد که  لایه بندی ستون آب در دوره مونسون وجود دارد ولی از آبان ماه تا اسفند اختلاط ستون آب غالب می‌باشد. به نظر می‌رسد که پدیده مونسون هم به صورت مستقیم و هم غیر مستقیم تاثیرات خود را بر روی بسیاری از فراسنج‌های مورد بررسی اعمال می‌کند.}, keywords_fa = {مواد مغذی, کلروفیل‌a, فراسنج‌های فیزیکوشیمیایی, مکران, پسابندر, بریس.}, doi = {10.29252/joc.10.39.113}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1545-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1545-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {10}, Number = {39}, pages = {125-134}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {سنتز زیست سازگار نانوذرات دی‌اکسید‌تیتانیوم دوپ شده با نقره با استفاده از گیاه حرا}, abstract_fa ={چکیده خصوصیت فتوکاتالیستی دی­اکسید­تیتانیوم در حذف آلاینده ­ها می­ تواند به وسیله اصلاح نانوذرات TiO2 با دوپ کردن یون نقره بهبود یابد. در مطالعه حاضر سنتز سریع و زیست سازگار نانوذرات Ag-TiO2 با استفاده از عصاره آبی گیاه بومی حرا (Avicennia marina) به عنوان عامل کاهش ­دهنده و تثبیت­ کننده گزارش می­شود. برای بررسی مشخصات محصولات سنتز شده از تکنیک ­های مختلف پراش پرتو ایکس (XRD)، میکروسکوپ الکترونی روبشی گسیل میدانی (FE-SEM) و اسپکتروفتومتر ماورابنفش-مرئی (UV-visible DRS) استفاده شد. نتایج XRD حضور فاز آناتاز و روتایل TiO2 و همچنین Ag را در نانوذرات­ سنتز شده با استفاده از عصاره آبی گیاه حرا تایید نمود. تصاویر FE-SEM نشان داد که ذرات Ag به صورت یکنواخت بر روی سطح TiO2 قرار گرفته ­اند. با استفاده از آنالیز UV–Visible DRS، انرژی باند گپ نانوذرات سنتز شده با طول موج 420 =λ و 400 =λ نانومتر به ترتیب برابر 95/2 و 09/3 الکترون ولت به دست آمد. نتایج نشان داد عصاره آبی گیاه بومی حرا می­تواند برای تولید زیستی نانوذرات TiO2 دوپ شده با نقره بسیار مناسب ­باشد.}, keywords_fa = {سنتز زیستی, نانوذرات دی‌اکسید‌تیتانیوم, دوپ با نقره, زیست نانوفناوری, Avicennia marina.}, doi = {10.29252/joc.10.39.125}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1547-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1547-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {10}, Number = {39}, pages = {135-141}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {بررسی تغییرات ضریب بازتاب موج و ضرایب بالاروی و نیروی امواج در موج‌شکن‌های مشبک با استفاده از مدل عددی Flow 3D}, abstract_fa ={چکیده موج­ شکن ­ها به شکل گسترده­ ای برای محافظت سازه­ های واقع شده در نواحی ساحلی مورد استفاده قرار می­ گیرند. در این مطالعه، الگوی جریان عبوری از روی موج­ شکن ­های مشبک با استفاده از نرم­افزار فلوتریدی مورد بررسی قرار گرفته است. برای آشفتگی میدان جریان از مدل های آشفتگی  استاندارد و  RNG  استفاده گردیده است. بر اساس نتایج مدل ­سازی، مدل آشفتگی  استاندارد از دقت بیشتری برخوردار است. در این تحقیق تاثیرات نسبت عرض ناحیه متخلخل به عمق آب ، نسبت ضخامت دیواره متخلخل جلویی به عمق آب ، تخلخل ناحیه میانی  و نوع موج گسیل شده به سمت موج­ شکن مذکور مورد بررسی قرار گرفت. نتایج مدل سازی نشان می دهد که با افزایش مقدار تخلخل، روند تغییرات ضریب بازتاب به صورت نزولی دنبال می­ شود. با افزایش پارامتر بدون بعد ، مقدار ضریب بالاروی با یک شیب تند افزایش می یابد همچنین تغییرات ضریب نیرو در مقابل برای بخشی از مدل ­ها با افزایش رو به رو شد و برای بخش دیگری از نتایج مدل ­سازی با کاهش همراه است.}, keywords_fa = {موج شکن مشبک, ضریب بازتاب موج, ضریب بالاروی موج, مدل سازی عددی.}, doi = {10.29252/joc.10.39.135}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1548-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1548-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2019} } @article{ author = {AhmadiShalhe, Milad and Khodanazary, Ainaz and Hosseini, Seyyed Mehdi}, title = {Development of quality index method of Goldlined seabream Rhabdosargus sarba stored at refrigerator}, abstract ={Abstract A quality index method scheme for Goldlined seabream Rhabdosargus sarba stored at refrigerator was developed and its efficiency for freshness evaluation was compared with colorimeter, microbial and physicochemical methods. The quality index method results indicated a shelf life of 9 days. Physicochemical (TVBN, pH, TBARS and FFA) microbiological (mesophilic, psychrophilic and Enterobacteriaceae) and sensory analysis were carried out at 0, 3, 6, 9 and 12 days of storage. Variations in TVBN, pH, TBARS and FFA were observed throughout the storage period. Sensory analysis attributes exhibited significant variations and correlations with time storage, which is a showing of the fish´ loss of freshness. QI showed a linear relationship to storage time (QIM= 8.23× storage time-7.23, R2= 0.988), and the shelf life of Goldlined seabream could be estimated with an accuracy of ± 3 days. A regression analysis using the acceptability limit mesophilic counts (7 log cfu/g) showed that shelf life for Goldlined seabream Rhabdosargus sarba stored at refrigerator was 9 days. TVBN, pH, TBARS, microbiology, color and sensory analysis displayed very strong correlations with storage time, and they may be considered suitable indicators for evaluating of shelf life of Goldlined seabream stored at refrigerator.}, Keywords = {Rhabdosargus sarba, Quality index method, Refrigerator.}, volume = {10}, Number = {40}, pages = {1-8}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {ارزیابی کیفیت گوشت ماهی شانک مخطط (Rhabdosargus sarba) نگهداری شده در یخچال با استفاده از روش شاخص کیفی}, abstract_fa ={چکیده روش شاخص کیفیت ماهی شانک مخطط نگهداری شده در یخچال انجام گردید و کارایی آن برای ارزیابی تازگی با روشهای ارزیابی رنگ، میکروبی و فیزیکوشیمیایی مقایسه شد. روش شاخص کیفیت نشان داد که طول مدت ماندگاری ماهی شانک مخطط نگهداری شده در یخچال 9 روز بود. آنالیزهای فیزیکوشیمیایی (TVBN، pH، TBARS و FFA)، میکروبی (مزوفیل، سرمادوست و انتروباکتریاسه) و ارزیابی حسی در روز های 0، 3، 6، 9 و 12 نگهداری انجام شدند. تغییرات میزان TVBN، pH، TBARS و FFA در کل دوره نگهداری مشاهد شد. ارزیابی حسی تغییرات را به طور معنی‌دار نشان داد و همبستگی معنی‌دار  در ماهی شانک مخطط نگهداری شده در یخچال طی زمان نگهداری مشاهده شد که نشان دهنده کاهش کیفیت ماهی می باشد. روش شاخص کیفی یک ارتباط خطی با زمان نگهداری (23/7-خطی زمان نگهداری× 23/8= روش شاخص کیفیت، 988/0R=) نشان داد و زمان ماندگاری ماهی شانک مخطط می تواند با دقت ±3 روز تخمین زده شود. آنالیز رگرسیون با استفاده از محدوده قابل قبول برای باکتری های مزوفیل (log cfu/g 7) نشان داد که ماندگاری ماهی شانک مخطط نگهداری شده در یخچال 9 روز بود. آنالیزهای TVBN، pH، TBARS، میکروبی، رنگ سنجی و حسی همبستگی خیلی بالا با زمان نگهداری دارد و ممکن است به عنوان شاخص‌های مناسب برای ارزیابی طول مدت ماندگاری ماهی شانک مخطط نگهداری شده در یخچال بررسی شود.}, keywords_fa = {Rhabdosargus sarba, روش شاخص کیفیت, یخچال.}, doi = {10.52547/joc.10.40.1}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1523-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1523-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2020} } @article{ author = {Sadeghi, Parvin and Koohkan, Omid and Moradi, Ameneh}, title = {Histopathological assessment of Spleen in Pomadasys kaakan Cuvier, 1830 and Lutjanus johnii Bloch, 1792 in the Oman Sea}, abstract ={Abstract The aim of this study was to investigate the histopathologic changes of spleen tissues as biomarkers for assessing the health of common Pomadasys kaakan and Lutjanus johnii. In this research, 9 pieces of Pomadasys kaakan with a mean length 35.54 ± 4.35 cm and a mean weight of 512.6 ± 58.5 grams and 9 pieces of Lutjanus johnii with an average length of 22.5 ± 3.41 cm and mean weight 205.6 ± 22 grams of Ramin, Haft Tir and Konarak stations were caught using by gillnet. In order to observe the severity of tissue lesions, spleen tissue was separated and fixed in Bouin's solution. The tissue samples were prepared for histological studies according to standard histology methods, dehydration, clarification, parafinization. Then they were prepared by microtome cutting device with transverse sections of 5 microns thickness. After staining with hematoxylin-eosin, it was examined by a light microscope equipped with a digital photographic Camera. Results showed lesions in the spleen tissue such as melanomacrophage aggregations, blood vessel dilatation, vacuolation, necrosis, cell density, white pulp, plasma cells dilution. Lowest lesions in the spleen tissue of Pomadasys kaakan and Lutjanus johnii were observed at Ramin and Konarak stations. In the other hand, the highest lesions in the spleen tissue of both fish were recorded at Hatf Tir station. Which can be explained by the close vicinity of the station and the proximity of two Shahid Kalantari and Shahid Beheshti docks and high levels traffic of flotation.}, Keywords = {Tissue lesions, Spleen, Biomarker, Chabahar Bay}, volume = {10}, Number = {40}, pages = {9-18}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {بررسی آسیب‌شناسی بافتی طحال ماهی سنگسر معمولی (Pomadasys kaakan Cuvier, 1830) و سرخو معمولی (Lutjanus johnii Bloch, 1792) دریای عمان}, abstract_fa ={چکیده هدف از مطالعه حاضر بررسی آسیب‌شناسی بافتی طحال به‌عنوان نشانگر زیستی برای ارزیابی سلامت ماهیان سنگسر معمولی (Pomadasys kaakan)   و سرخو معمولی (Lutjanus johnii) در دریای عمان بود. در این تحقیق، 9 قطعه ماهی سنگسر معمولی  با میانگین طول کل 35/4 ± 5/35 سانتیمتر و میانگین وزن کل 5/58 ± 6/512 گرم و 9 قطعه ماهی سرخو معمولی با میانگین طول کل 41/3 ± 5/22  سانتیمتر و میانگین وزن کل 22 ± 6/205 گرم از ایستگاه‌های رمین، هفت‌تیر و کنارک با استفاده از تور گوشگیر صید گردید. به‌منظور مشاهده شدت ضایعات بافتی، بافت طحال ماهیان جدا و در محلول بوئن تثبیت گردید. نمونه‌های بافت برای مطالعات بافت‌شناسی مطابق با روش استاندارد بافت‌شناسی، آبگیری، شفاف‌سازی و پارافینه شد و سپس با دستگاه میکروتوم از بافت‌ها مقاطع عرضی با ضخامت پنج میکرون تهیه گردید و پس از رنگ‌آمیزی به روش هماتوکسیلین-ائوزین، به‌وسیله میکروسکوپ نوری مجهز به دوربین عکاسی دیجیتال مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده در بافت طحال ضایعاتی از قبیل افزایش تجمع ملانوماکروفاژها، اتساع رگ خونی، واکوئله شدن، نکروز، تراکم سلولها، اتساع پالپ سفید و پلاسماسل را نشان داد. کمترین ضایعات در بافت طحال ماهی سنگسر معمولی در ایستگاه رمین و در طحال ماهی سرخو معمولی در ایستگاه کنارک مشاهده شد. از سوی دیگر، بیشترین ضایعات در طحال هر دو گونه ماهی در ایستگاه هفت‌تیر ثبت گردید که دلیل آن می‎تواند بسته بودن محیط ایستگاه مذکور و نزدیکی با دو اسکله شهید کلانتری و شهیدبهشتی و تردد زیاد شناورها و ایجاد آلودگی ناشی از آن‌ها باشد.}, keywords_fa = {هیستوپاتولوژی, بافت, رمین, کنارک, هفت تیر.}, doi = {10.52547/joc.10.40.9}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1524-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1524-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2020} } @article{ author = {DaliliOsgouei, Arash and VafaeiPoursorkhabi, Ramin and Maleki, Ahmad and Ahmadi, Hami}, title = {Experimental Investigation of Wave Height Changes on the Base Shear and Overturning Moment of the Jacket Subjected to Random Waves in Deep Waters}, abstract ={Abstract The purpose of this study is to obtain the base shear force and overturning moment of the jacket at the three wave heights of 20, 23 and 28 cm. In this regard, the model of the jacket structure is constructed at a height of 4.55 meters, 402 meters in length and 4 meters in depth of water, exposed to random waves of the sea and is subjected to the JONSWAP spectrum in the flume of Fars National Marine Laboratory (NIMALA). Based on the results obtained, in all examinations, deep water conditions prevail. Considering the effective wave, for the wave height decreases from 28 to 23 cm, 14.17%, 23 to 20 cm, 52.9%, 28 to 20 cm, 74.57%, reduction of the base shear; and for the decrease of wave height reduction from 28 to 23 cm, 33.79%, 23 to 20 cm, 17.06%, 28 to 20 cm, and 56.63%, overturning moment reduction were obvious.}, Keywords = {Jacket, Random Waves, Wave Height, Base Shear, Overturning Moment}, volume = {10}, Number = {40}, pages = {19-28}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {بررسی آزمایشگاهی تغییرات ارتفاع موج بر برش پایه و لنگر واژگونی جکت در مواجهه با امواج تصادفی در آب‌های عمیق دریا}, abstract_fa ={چکیده هدف از این تحقیق، به دست آوردن نیرویِ برش پایه و لنگر واژگونی جکتِ دریایی، در سه ارتفاع موج 20، 23و 28 سانتی­متر،می­باشد. در این راستا، مدل سازه­ی جکت به ارتفاع 55/4 متر، ساخته شده و در فلوم آزمایشگاه ملی دریایی شهدای خلیج فارس(NIMALA)، به طول 402 متر و عمق ساکن آب 4متر، در معرض امواج تصادفی دریا، تحت طیف جانسواپ قرار گرفت. بر مبنای نتایج به دست آمده، در تمام آزمایش­ها شرایط آب عمیق حاکم است. با در نظر گرفتن موج موثر، بازای کاهش ارتفاع موج  از 28 به 23 سانتی­متر،17/14 درصد،23 به 20سانتی­متر،90/52درصد، 28 به 20سانتی­متر، 57/74 درصد کاهش برش پایه  و بازای کاهش ارتفاع موج  از 28 به 23سانتی­متر،79/33 درصد،23 به 20سانتی­متر، 06/17درصد، 28 به 20سانتی­متر، 63/56 درصد، کاهش لنگر واژگونی وجود دارد.}, keywords_fa = {جکت, امواج تصادفی, ارتفاع موج, برش پایه, لنگر واژگونی.}, doi = {10.52547/joc.10.40.19}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1526-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1526-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2020} } @article{ author = {Farkhani, Shirin and HadjizadehZaker, Nasser}, title = {Numerical Study on the Effects of Climate Change on Sea Surface Temperature in the Persian Gulf}, abstract ={Abstract This paper presents the assessment of effect of climate change on surface temperature of the Persian Gulf, using MIKE three-dimensional numerical model. Parameters such as air temperature, relative humidity, wind speed components, precipitation rate and the sky transparency have been utilized for hydrodynamics simulation of the region. ECMWF data in the Persian Gulf for the period of (1980-2000) and downscaled CORDEX data in RCP 8.5 scenario for the period of (2080-2100), have been implemented to the model. The effect of the climate change on sea surface temperature was evaluated by studying the differences between the average patterns in years 1980-2000 and 2080-2100. The results demonstrate that surface temperature in future; will increase in all seasons. This increment becomes smaller towards the deeper parts of the region. Based on conducted numerical modeling results, it is predicted that the water temperature in future climate, will have the highest increment in summer with the value of 4.6 °C. Spring will have the lowest increment with the value of 3.5°C. It is also predicted that the average sea surface temperature in the Persian Gulf will increase about 4.1 °C in autumn and 3.8°C in winter.}, Keywords = {Climate change, Persian Gulf, Sea surface temperature, CORDEX, MIKE 3FM}, volume = {10}, Number = {40}, pages = {29-38}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {بررسی اثرات تغییر اقلیم بر درجه حرارت سطح آب در خلیج‌فارس با استفاده از مدل‌سازی عددی}, abstract_fa ={چکیده در این مقاله با استفاده از مدل‌سازی عددی، اثرات تغییر اقلیم بر درجه حرارت سطح آب در خلیج‌فارس بررسی شده است. به‌منظور ارزیابی این اثرات، مدل‌سازی با استفاده از مدل عددی MIKE 3FM برای دو دوره در سال‌های (2000-1980) به‌عنوان اقلیم فعلی و (2080-2100) به‌عنوان اقلیم آینده، انجام‌شده و نتایج حاصل از آن‌ها مورد مقایسه قرار گرفته است. در مدل‌سازی های انجام‌شده از داده‌های سرعت باد، دمای هوا، درصد رطوبت نسبی، بارش و میزان پوشش ابر استفاده شده است. داده‌های مربوط به دوره کنترل سال‌های (1980-2000) از مدل ECMو داده‌های مربوط به دوره آینده (2080-2100) از پروژه CORDEX و برای سناریوی RCP 8.5 استخراج شده‌اند.  بر اساس نتایج حاصل از مدل‌سازی، میانگین درجه حرارت سطحی خلیج‌فارس در سال‌های 2100-2080 نسبت به میانگین دما در سال‌های 2000-1980، در تمامی فصل‌ها افزایش خواهد یافت. فصل‌های تابستان و بهار به ترتیب با 6/4 و 5/3 درجه سانتی‌گراد میانگین افزایش دما، بیشترین و کمترین تغییرات نسبت به سایر فصول را خواهند داشت. برای فصل‌های پاییز و زمستان نیز به‌طور میانگین 1/4 و 8/3 درجه سانتی‌گراد افزایش دما پیش‌بینی شده است. بر اساس نتایج حاصل از مدل‌سازی، میزان تغییرات درجه حرارت در نواحی کم‌عمق بیشتر از نواحی عمیق خواهد بود.}, keywords_fa = {تغییر اقلیم, خلیج‌فارس, درجه حرارت سطحی, کوردکس, مدل مایک.}, doi = {10.52547/joc.10.40.29}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1527-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1527-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2020} } @article{ author = {Salehi, Jav}, title = {Legal Structure of Biodiversity Conservation and Exploitation of the Area’s Marine Genetic Resources}, abstract ={Abstract: Conservation and exploitation of the genetic resources of non-national maritime areas need to a legal structure that has not been foreseen at the time of the adoption of the Convention on the Law of the Sea. The Convention on Biological Diversity Considers Marine Genetic Resources in the Territory of States Parties, While the Convention on the Law of the Sea does not provide for the exploration of genetic resources of the Free Seas and the Area. This paper seeks to analyze the role of the Convention on Biological Diversity and the Convention on the Law of the Sea in shaping the future legal structure and exploiting deep sea genetic resources. The results of this research show that identification of genetic resources in the Convention on Biological Diversity from one side and identifying the common heritage of humankind beings in the Convention on the Law of the Sea, on the other hand, can be used to provide a model for the establishment and approval of a proposed biodiversity implement agreement in areas beyond national jurisdiction.}, Keywords = {Marine Genetic Resources, Area, Convention on Biological Diversity, Convention on the Law of the Sea, Common Heritage of Mankind, Freedom of High Sea.}, volume = {10}, Number = {40}, pages = {39-44}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {ساختار حقوقی حفاظت از تنوع زیستی و بهره‌برداری از منابع ژنتیکی اعماق دریاها}, abstract_fa ={چکیده حفاظت و بهره‌برداری از منابع ژنتیکی مناطق دریایی خارج از صلاحیت ملی نیازمند ساختاری حقوقی است که به‌دلیل ناشناخته بودن در زمان تصویب کنوانسیون حقوق دریاها پیش‌بینی نشده است. کنوانسیون تنوع‌زیستی به‌منابع ژنتیکی دریایی در قلمرو سرزمینی دولت‌های عضو پرداخته است، در حالی‌که کنوانسیون حقوق دریاها برای بهره‌برداری از منابع ژنتیکی دریاهای آزاد و اعماق دریاها هیچ تصریحی ندارد. این نوشتار درصدد است تا نقش کنوانسیون تنوع‌زیستی و کنوانسیون حقوق دریاها در شکل‌گیری ساختار حقوقی آتی استخراج و بهره‌بردای از منابع ژنتیکی اعماق دریاها را بررسی تحلیلی نماید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می‌دهند که شناسایی منابع ژنتیکی در کنوانسیون تنوع‌زیستی از یک‌طرف و شناسایی رژیم میراث مشترک بشریت در کنوانسیون حقوق دریاها از طرف‌دیگر می‌توانند الگویی مناسب برای پیش‌بینی ساختار حقوقی حفاظت از تنوع‌زیستی و بهره‌برداری از منابع ژنتیکی اعماق دریاها در قالب موافقت‌نامه اجرایی باشند.}, keywords_fa = {منابع ژنتیکی دریایی, ناحیه, کنوانسیون تنوع‌زیستی, کنوانسیون حقوق دریاها, رژیم میراث مشترک بشریت, آزادی دریاهای آزاد}, doi = {10.52547/joc.10.40.39}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1528-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1528-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2020} } @article{ author = {Khanjani, Mohammad Hossein and Ghaedi, Gholamrez}, title = {Evaluation of Fertilization Indices and Stress Response of Rainbow Trout Oncorhynchus mykiss (Walbaum, 1792) in Different Temperatures}, abstract ={Abstract Temperature is one of the important factors influencing the growth and reproduction of aquatic animals. In this research, the effect of temperature on fertilization indices and stress response of rainbow trout was investigated. Two treatments of temperature, 14.5 and 17.2°C in three replications were considered. Rainbow trout eggs (average weight of 81.30 ± 1.91 mg) with a density of 5000 eggs were stocked per each trough and were exposed to different temperatures until hatching stage. According to the results, it was found that the duration of eyed and hatching stages was shortened with increasing the temperature, and also the percentage of hatching and active swimming decreased. The values of 32.66% and 30% were obtained for hatching and active larvae, respectively, at 17.2 °C, which showed significant difference with another treatment. Responses to the stress of temperature in the early stages of the egg were not noticeable, but the effect of stress on embryos grown at various temperatures caused differences in the response of cortisol to stress at the hatchery stage, which led to an increase in the cortisol level at hatching compared to eyed-stage. When the fish are exposed to stress in the embryonic period, the delayed response of cortisol to stress does not occur immediately after hatching. Finally, the results indicate that the hypothalamus-pituitary- Inter‎renal (HPI) axis is activated at the hatching stage and responds to environmental stresses (as temperature).}, Keywords = {Fertilization indices, cortisol, stress, embryo, Rainbow trout}, volume = {10}, Number = {40}, pages = {45-54}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {ارزیابی شاخص ‌های لقاح و پاسخ استرس جنین ماهی قزل ‌آلای رنگین‌ کمان (Walbaum, 1792) Oncorhynchus mykiss در درجه حرارت‌های مختلف}, abstract_fa ={چکیده درجه حرارت از عوامل مهم تاثیر گذار بر رشد و تولید مثل جانوران آبزی می­باشد. در مطالعه حاضر تاثیر درجه حرارت بر شاخص­های لقاح و پاسخ استرس جنین ماهی قزل آلای رنگین کمان مورد ارزیابی قرار گرفت. دو تیمار درجه حرارت شامل 5/14 و 2/17 درجه سانتی­گراد در سه تکرار در نظر گرفته شد. تخم­های ماهی قزل آلای رنگین کمان با وزن (91/1 ±30/81 میلی­گرم) به تراکم 5000 عدد در هر سینی تراف ذخیره­سازی و تا مرحله تخم گشایی تحت تاثیر درجه حرارت­های مختلف قرار داده شدند. طبق نتایج بدست آمده مشخص گردید که مدت زمان چشم­زدگی و تخم گشایی با افزایش دما، کوتاهتر شده و درصد تخم گشایی و لاروهای دارای شنای فعال نیز کاهش می­یابد. بطوری‏که مقادیر 66/32% و 30% به ترتیب برای تخم گشایی و لاروهای دارای شنای فعال در تیمار درجه حرارت 2/17 درجه سانتی­گراد بدست آمد که با تیمار دیگر اختلاف معنی­داری نشان داد (05/0 >P). در پاسخ به استرس محیطی درجه حرارت در مراحل اولیه تخم تغییرات محسوسی مشاهده نگردید، اما استرس وارد شده به جنین­های پرورش یافته در درجه حرارت­های مختلف باعث تفاوت­هایی در پاسخ کورتیزول به استرس در مرحله تخم گشایی شد که منجر به افزایش کورتیزول در مرحله تخم گشایی نسبت به مرحله چشم­زدگی شد. هنگامی که ماهیان در دوره جنینی در معرض استرس باشند زمان تأخیری پاسخ کورتیزول به استرس بلافاصله بعد از تخم گشایی ایجاد نمی­شود. در نهایت نتایج نشان داد که محور هیپوتالاموس– هیپوفیز– بافت بین­کلیوی در زمان تخم گشایی فعال می­شود و به استرس­های محیطی (از قبیل درجه حرارت) پاسخ می­دهد.}, keywords_fa = {شاخص‌های لقاح, کورتیزول, استرس, جنین, قزل آلای رنگین کمان.}, doi = {10.52547/joc.10.40.45}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1529-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1529-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2020} } @article{ author = {Ghayoumi, Razieh and Ebrahimi, Elham}, title = {Predicting the potential distribution of Avicennia marina across mangrove forest area in Southern Iran using Biochemical datase}, abstract ={Abstract: Distribution and ecological preferences of aquatic organisms have often not been studied. Species Distribution Modeling can improve our knowledge and enhance the ecosystem management and protection. This study conducted in 2017 with the objective of predicting the potential suitable habitat for Avicennia marina and the most important environmental factors influencing its distribution. Mangroves as the world's valuable habitats with high biomass and productivity, play an important role for fauna and flora both land and sea, providing shelter, nursing and feeding grounds. In this study, 9 biochemical variables from Bio-ORACLE database were compiled. The correlation coefficient between each pair of variables was calculated to identify highly correlated variables and reduce multicollinearity. Finally, the distribution model was produced with MaxEnt. Results show that suitable habitats for mangrove distribution have placed in the Eastern part of the Persian Gulf and the Oman Sea. Moreover, Chlorophyll-a minimum range, summaximum and pH were found to be the top variables affecting the distribution. Results can be used in a decision-making framework that helps conservation outcomes deliver as a result of managers’ strategy.}, Keywords = {Mangrove forests, Avicennia marina, Ocean dataset, Species Distribution Modeling}, volume = {10}, Number = {40}, pages = {55-63}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {پیش‌بینی پتانسیل توزیع گونه حرا ((Avicennia marina در محدوده جنگل ‌های مانگرو جنوب ایران با استفاده از متغیرهای زیست شیمیایی}, abstract_fa ={چکیده جنگل­های حرا جز اکوسیستم­هایی هستند که توزیع و ترجیحات اکولوژیکی آن­ها اغلب مورد بررسی قرار نگرفته است و مدل­سازی توزیع گونه­ای برای این جنگل­ها می­تواند سبب بهبود و ارتقاء سطح مدیریت و حفاظت آن­ها شود. این مطالعه در سال 1396 و با هدف معرفی پتانسیل رویشگاه مطلوب گونه Avicennia marina و مهمترین عوامل موثر بر پراکنش آن انجام گردید. در این مطالعه ابتدا لایه­های 9 متغیر زیست­شیمیایی از پایگاه داده Bio-Oracle استخراج گردید و همبستگی بین متغیرهای زیست­شیمیایی برای گونه­ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و سپس متغیرهای دارای همبستگی بالا از فرآیند مدل­سازی حذف شد. درنهایت مدل­سازی توزیع گونه­ای جنگل­های حرا با روش بیشینه آنتروپی در نرم‏افزار MaxEnt انجام شد. نتایج نشان داد عموماً مناسب­ترین مناطق برای پراکنش جنگل­های حرا در ایران، حاشیه­ی شرقی خلیج فارس و اغلب مناطق حاشیه‏ای دریای عمان هستند. در این مدل‏سازی متغیرهای حداقل کلروفیل، میانگین کلروفیل، مجموع حداکثر کلروفیل و  pHبه ترتیب به‏عنوان مهم­ترین پارامتر­های زیست­شیمیایی شناخته شده­اند. یافته­های پژوهش حاضر می­تواند برای مدیریت بهتر مناطق ذکر شده با تاکید بر حفاظت تنوع زیستی گونه حرا استفاده گردد.}, keywords_fa = {جنگل‌های مانگرو, Avicennia marina , داده‌های دریایی, مدلسازی, توزیع گونه‌ ای.}, doi = {10.52547/joc.10.40.55}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1530-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1530-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2020} } @article{ author = {Owlad, Elaheh and Khaleghi-Zavareh, Hasan and Irannejad, Parviz and Ghafarian, Parvi}, title = {Long-term Analysis of Sea Surface wind field over the Persian Gulf Basin, Using reanalysis data, NCDC-BSW and in situ observations during a 23-year period}, abstract ={Abstract Sea surface wind speed and direction data with high spatial and temporal resolution is essential to having realistic perception and being able to forecast Air-Sea interaction. Lack of enough field measurements over the Persian Gulf has been always a serious issue in meteorological studies over this area. The object of this study is to determine the mean wind field over the Persian Gulf and find out the trend of the wind in this area. To do so, three data sets including: buoy and synoptic observed data, ERA-Interim reanalysis data and blending satellite retrieved data (from NCDC-BSW) are used for long-term analysis of surface wind field over the Persian Gulf. After a comparison of in-situ observation data with estimations performed by the reanalysis model and satellite data and verification of these datasets, wind fields were extracted using satellite and reanalysis data and the long-term wind trend was retrieved from 1988 to 2010 for 23 years. Results illustrate a relative increase in the wind speed estimated from reanalysis data and a relative decrease in the wind speed estimated from satellite data. Considering everything, it could be concluded that the satellite data has had better performance in estimating wind speed. So that, long-term investigation of the increase-decrease trend in wind speed at divergent stations indicate an effect of summer and winter Shamal on the maximum and minimum wind speed and regime, that were estimated in the Persian Gulf region. Considering this effect, the highest winds in winter occur near Bushehr area while the maximum winds in summer are seen in lower latitudes and near the center of the Persian Gulf.}, Keywords = {Wind field, reanalysis data, Satellite data, long-term, Persian Gulf, Shamal wind.}, volume = {10}, Number = {40}, pages = {65-74}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {تحلیل بلندمدت میدان باد سطح دریا بر روی خلیج‌فارس، با استفاده از داده-های بازتحلیل، مشاهدات ماهواره‌ای و ایستگاهی در یک دوره 23 ساله}, abstract_fa ={چکیده داده‌های سمت و سرعت باد سطح دریا با تفکیک بالای زمانی و مکانی، به‌منظور فهم و پیش‌بینی برهمکنش هوا-دریا مورد نیاز است. کمبود اندازه‌گیری میدانی بر‌روی خلیج‌فارس همواره مساله‌ جدی در مطالعات هواشناسی در این ناحیه بوده است. هدف از این تحقیق مطالعه میدان باد میانگین و روند باد خلیج‌فارس است. بدین منظور، سه مجموعه داده باد سطح آب شامل: داده اندازه‌گیری بویه و سینوپ؛ داده بازتحلیل ERA-Interim؛ و داده ماهواره‌ای ترکیبی NCDC-BSW برای تحلیل بلندمدت میدان باد سطحی بر روی خلیج‌فارس مورد استفاده قرار گرفته است. بعد از مقایسه داده‌های مشاهداتی ایستگاهی با مقادیر تخمین زده شده توسط مدل بازتحلیل و همین‌طور داده ماهواره‌ای و ارزیابی صحت این داده‌ها میدان‌های باد با استفاده از داده‌های ماهواره‌ای و بازتحلیل به‌دست آمده‌اند و روند باد بلندمدت از سال 1988 تا 2010 به مدت ۲۳ سال بررسی و تحلیل شده است. نتایج نشان از افزایش نسبی سرعت باد تخمین زده شده توسط مدل بازتحلیل و کاهش نسبی سرعت باد تخمین زده شده توسط داده ماهواره‌ای دارند. به‌طور کل می‌توان گفت به‌صورت نقطه‌ای داده ماهواره‌ای عملکرد بهتری داشته است و مقادیر سرعت باد ماهواره‌ای به‌ واقعیت نزدیک‌تر بوده است. بررسی بلندمدت روند افزایش یا کاهش سرعت باد در ایستگاه‌های مختلف نشان از تاثیر شَمال تابستانه و زمستانه بر‌روی بادهای بیشینه و کمینه برآورد شده و همین‌طور الگوی کلی میدان باد دارد. با توجه به این تاثیر، بیشینه بادها در فصل زمستان در نزدیکی بوشهر رخ می‌دهد در حالیکه بادهای بیشینه در فصل تابستان در عرض‌های پایین‌تر و نزدیک مرکز خلیج‌فارس رخ داده است.}, keywords_fa = {میدان باد, داده بازتحلیل, داده ماهواره, بلندمدت, خلیج فارس, شَمال.}, doi = {10.52547/joc.10.40.65}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1550-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1550-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2020} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {10}, Number = {40}, pages = {75-84}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {تغییرپذیری مکانی-زمانی پایش ماهوارهای دمای سطحی آب دریای خزر طی دوره 2017-1982}, abstract_fa ={چکیده دمای سطحی آب دریاها (SST) بعنوان یکی از شاخص‌های کلیدی گرمایش جهانی و تغییر اقلیم، تحت تأثیر عوامل متعدد محیطی در مقیاس زمان و مکان متغیر می‌باشد. در مطالعه‌ی حاضر، روند مکانی-زمانی تغییرات مقادیر سالانه SST بخش‌های مختلف دریای خزر در یک دوره‌ی آماری 36ساله (2017-1982) مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور، از داده‌های ماهواره‌ای سری درونیابی شده بهینه الگوریتم SST تصاویر NOAA OI.v2 به‌صورت ماهیانه استفاده شده است. برای تحلیل سری داده‌ها از تکنیک‌های آماری ضریب تشخیص R2، همبستگی خطی  r، حداقل مربعات معمولی (OLS)، شیب روند میانه (Theil-Sen) و آزمون ناپارامتریک Mann-Kendall بهره گرفته شد. نتایج نشان می‌دهد که تغییرات دمای سطحی آب در هر سه بخش مورد بررسی شامل خزر شمالی، میانی و جنوبی دارای روند افزایشی بوده و به ترتیب 0.4، 1.3 و 0.9 درجه سانتیگراد طی دوره زمانی مورد مطالعه محاسبه شد. تحلیل روند سری‌های زمانی با توجه به آماره Z-score و مقادیر  P-value(سطح 5 درصد) نشان داد که در بخش‌های مختلف دریای خزر، اختلاف معنی‌دار مکانی وجود دارد. تغییرات SST در خزر میانی به استثنای خلیج قره‌بغاز و کل خزر جنوبی دارای روند معنی‌دار بود ولی در خزر شمالی روند خاص و معنی-داری مشاهده نشد. در نتیجه‌ی این مطالعه با پایش بلندمدت دمای سطحی آب دریای خزر، امکان آشکارسازی روند در مقیاس منطقه‌ای و بررسی تغییرات مکانی آن با در نظر گرفتن رژیم‌های هیدرودینامیکی و هیدرومتئورولوژیکی فراهم گشته است.}, keywords_fa = {دمای سطحی آب دریا, پایش ماهوارهای, تحلیل روند, آزمون Mann-Kendall, دریای خزر.}, doi = {10.52547/joc.10.40.75}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1551-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1551-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2020} } @article{ author = {Shariatmadari, Davood and Siadatmousavi, Seyed Mostafa and Ershadi, Cyrus}, title = {Enhanced predictions of tides in the Persian Gulf through data assimilatio}, abstract ={Abstract Hydrodynamic models are widely used for simulating water level and oceanic current; however due to uncertainties involved in this process such as accuracy of input data or realization of the governing equations, there are some errors in the simulation results. Data assimilation is one of the effective solutions to avoid and to limit some of these errors. This manuscript evaluates how Ensemble Kalman filter, one of the most advance assimilation techniques, can enhance water elevation predictions in the Persian Gulf. The open source Delft3D FM was used as a hydrodynamic model and open source code of Open DA was employed to apply Kalman Filter. The Open DA was coupled inside the code of hydrodynamic model to improve its performance. We have setup several experiments to estimate the best number of groups, error parameter of observations, error parameter of open boundary, and the most effective station for assimilation. The results show that the data assimilation can effectively improve the hydrodynamic model results and can be used for real applications.}, Keywords = {Data assimilation, Ensemble Kalman Filter, Delft3D-FM, Open DA, tide, Persian Gulf}, volume = {10}, Number = {40}, pages = {85-95}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {بهبود تخمین جزر و مد در خلیج‌فارس با استفاده از همگون‌سازی داده‌ها}, abstract_fa ={چکیده مدل‌های هیدرودینامیکی عموماً برای پیش‌بینی سطح آب و شدت جریانات مورد استفاده قرار می‌گیرند. اما به دلیل عدم قطعیت‌هایی نظیر دقت داده‌های ورودی یا معادلات حاکم، همواره نتایج خاص از این مدل‌ها دارای خطا هستند. روش همگون‌سازی داده‌ یکی از مؤثرترین راه‌کارها برای جبران برخی از این خطاها و کنترل آن در مدل است. در این مقاله کارایی یکی از روش‌های پیشرفته همگون‌سازی به نام فیلتر گروهی کالمن جهت بهبود پیش‌بینی تراز سطح آب در محدوده‌ی خلیج فارس بررسی می‌شود. برای این منظور از نرم‌افزار هیدرودینامیکی Delft3D-FM  برای مدل‌سازی هیدرودینامیکی و ابزار متن باز Open DA برای اجرای فیلتر کالمن استفاده می‌شود. Open DA به نحوی توسعه داده می‌شود که یک مجموعه‌ای از فیلتر گروهی کالمن برای بهبود نیروهای مرزی به مدل هیدرودینامیکی یاد شده کوپل شود. آزمایشی برای بهبود برآورد نیروهای جزر و مد در حوضه‌ی خلیج فارس مورد بررسی قرار گرفت که طی آن، پارامترهای تعداد گروه، خطای ایستگاه مشاهداتی، خطای مرز باز و همچنین بهترین ایستگاه موجود مورد بحث و آزمایش قرار گرفت وبهینه‌ترین پارامتر‌ها به دست آمدند. نتایج نشان می‌دهد که همگون‌سازی داده‌ها با استفاده از فیلتر گروهی کالمن پیش‌بینی موثر و کارآمدی در ایستگاه‌های مشاهداتی دارد و می‌تواند نتایج مدل عددی را بهبود ببخشد.}, keywords_fa = {همگون‌سازی, فیلتر گروهی کالمن, Open DA, Delft3D-FM, جزر و مد, خلیج فارس.}, doi = {10.52547/joc.10.40.85}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1552-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1552-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2020} } @article{ author = {salimi, esmat and sakhaee, nasrin and nurinezhad, mohsen and savari, ahmad and ghaemmaghami, sadroddi}, title = {Investigating of Biological Health of Mangrove Forest in Nayband Bay Using Macrobenthic Communities}, abstract ={Abstract The purpose of this study is to survey the ecological health of mangrove forest in Nayband bay by Shannon diversity index and determine the environmental factors effective in distribution of macrobenthic. 6 transects along coasts of Nayband bay were sampled for macrobenthos identification and enumeration. In each transect 3 stations were selected in perpendicular line to the beach. Physicochemical parameters such as Temperature, Salinity, Turbidity, Phosphate, Nitrate, Chlorophyll etc. were measured in addition to sediment grain size and TOM. Totally 60 macrobenthos species identified. Gastropods and Bivalves in Mollusca phylum were the dominant group with the contribution 48% of total macrobenthos population.  Pirenella cingulata and Protapes gallus were the dominant species in Gastropods and Bivalves respectively. Maximum average total numbers of benthos were 5361.56 and 5584.78 individual/m2 in winter and summer respectively and minimum average number was 1957.56 individual/m2 in spring. Parametric statistical tests showed significant difference between number and frequency of species in different seasons and station (p<0.05). CCA analysis showed that salinity, turbidity and TOM are an effective factors in distribution of crustacean and bivalves. Phosphate, silt & clay and chlorophyll a have positive impact and sand present and temperature have negative impact on distribution of Gastropods. Temperature is important factor on density of polychaetes. Shannon diversity index showed that the studied area is moderate in terms of biological health.}, Keywords = {Nayband bay, Mangrove forest, Macrobenthos, CCA, Physico-chemical factors}, volume = {10}, Number = {40}, pages = {97-112}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {بررسی سلامت زیستی جنگل‌های حرای خلیج نایبند با استفاده از ماکروبنتوزها}, abstract_fa ={چکیده هدف از این مطالعه بررسی سلامت زیستی اکوسیستم جنگل حرای خلیج نایبند توسط شاخص تنوع شانون و تعیین عوامل محیطی موثر بر توزیع و پراکنش اجتماعات ماکروبنتوز این اکوسیستم است. نمونه­برداری از 6 ترانسکت و 18 ایستگاه در منطقه بین جذرومدی انجام گرفت. برداشت از رسوبات جهت تعیین دانه­بندی و بررسی موجودات توسط گرب ون­وین با سطح مقطع 225 سانتیمترمربع، در چهار فصل (از بهار تا زمستان 95) انجام گرفت. عوامل فیزیکی شیمیایی شامل دما، شوری، اکسیژن محلول، پی­اچ، فسفات کل، نیترات، کلروفیل a و کدروت ثبت شد. در طی این تحقیق در مجموع 60 تاکسا ماکروبنتوز از سه شاخه جانوری شناسایی گردید. دو گروه شکم­پایان و دوکفه­ای­ها از شاخه نرم­تنان به ترتیب با غالبیت گونه­های Pirenella cingulata و Protapes gallus، 48% از جمعیت کل ماکروبنتوزها را تشکیل دادند. آنالیز واریانس دوطرفه نشان­دهنده اختلاف معنی­دار در فراوانی ماکروبنتوزها در بین فصول و در ترانسکت­های مختلف است (P<0.05). حداکثر میانگین فراوانی کل ماکروبنتوز در منطقه نمونه­برداری دو فصل زمستان و تابستان به ترتیب با فراوانی 56/5361 و 78/5584 عدد در مترمربع و حداقل میانگین فراوانی کل در فصل بهار با 56/1957 عدد در مترمربع مشاهده و ثبت گردید. فراوانی گونه­های سخت­پوستان و دوکفه­ای­ها متاثر از کدورت، شوری و مواد آلی کل است و توزیع و فراوانی شکم­پایان با فسفات، ذرات سیلت و رس و کلروفیل a رابطه مستقیم و با ذرات ماسه و دما رابطه عکس دارد. همچنین دما فاکتور موثر و مستقیم بر فراوانی و حضور پرتاران نشان داده شد. محاسبه مقادیر به دست آمده از میزان شاخص تنوع شانون با روش ارائه شده توسط Welch نشان داد که منطقه مورد مطالعه از نظر سلامت در حد متوسط قرار دارد.}, keywords_fa = {خلیج نایبند, جنگل حرا, ماکروبنتوز, CCA, فاکتورهای فیزیکوشیمیایی}, doi = {10.52547/joc.10.40.97}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1293-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1293-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2020} } @article{ author = {}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {10}, Number = {40}, pages = {113-122}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {شبیه‌سازی عددی آبشستگی ناشی از جریان در مجاورت پایه‌های استوانه‌ای با استفاده از مدل دوفازه اویلر- اویلر}, abstract_fa ={چکیده در این مطالعه شبیه­ سازی­ عددی سه بعدی آبشستگی تحت اثر جریان یکطرفه در مجاورت پایه­ های استوانه­ ای با استفاده از نرم­ افزار اوپن­ فوم توسعه داده شد. بدین منظور، معادلات حاکم بر جریان سیال و رسوب به صورت دوفازه با رویکرد اویلر- اویلر بر فضای محاسباتی با روش حجم محدود گسسته سازی شده و با استفاده از حل­گر SedFoam-2 حل شدند. مدل­سازی تا زمان تعادل آبشستگی صورت گرفته و عمق آبشستگی در بالادست پایه با داده­ های آزمایشگاهی و روابط تجربی موجود مقایسه شد. در این میان اختلافی برابر با 8% بین نتایج مدل عددی و آزمایشگاهی دیده شد. خطوط جریان و بردارهای سرعت نیز برای مشاهده تغییرات میدان جریان در فرآیند آبشستگی مورد بررسی قرار گرفتند. شیب حفره آبشستگی در جهت طولی و عرضی جریان مورد بررسی قرار گرفت و مشاهده شد که شیب حفره در طرفین پایه در جهت عرضی یکسان بوده در حالی­که در جهت طولی، شیب حفره آبشستگی در بالادست در مقایسه با شیب حفره در پایین دست بیشتر است که در راستای نتایج آزمایشگاهی موجود در ادبیات فنی است.}, keywords_fa = {اوپن فوم, معادلات رینولدز, مدل دوفازه, اندرکنش سیال- رسوب, اویلر- اویلر, انتقال رسوب.}, doi = {10.52547/joc.10.40.113}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1549-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1549-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2020} } @article{ author = {Absiah, Saman and Ghanemi, Kamal and Nikpour, Yadollah}, title = {Investigation the Distribution of Copper, Iron, and Lead Compounds in Surface Sediments of Musa Estuary by Sequential Extraction}, abstract ={Abstract Determination of total amount of sediment metals can be used as a measure of pollution in the area, but it alone cannot show the mobility potential, toxicity, and availability of various metal compounds in the sediment. In this research, a five-stage sequential extraction process was used to extract various compounds of iron, copper and lead from sediments. Eighteen samples were collected from different stations in Musa estuary, Persian Gulf, including Majidiyeh, Ghazaleh, Ja'fari, Musa, Merimous, and Ghanam. After drying and homogenization, 1.0 g of each sediment was extracted with the help of selective reagents within a given temperature and time. After each extraction, the specimen was exposed to subsequent extractions to complete all five steps. The amount of metals ions in separated solutions were measured by an atomic absorption instrument. The results showed that most of the metals were in the reducible oxides and residual sections. The highest amount of copper compounds in the exchangeable portion was related to Majidiyeh (5.3%), and for the lead was related to Ja'fari (19.6%). Therefore, it can be said that the mobility potential of copper and lead ions in Majidiyeh and Ja'fari stations, which are under the influence of industrial and urban activities, is higher than the rest. Comparison of the average distribution of copper and lead compounds in the sediments of Musa estuary with the rest of the world showed that although the distribution pattern of metal compounds is quite similar, the amount of these compounds in sediments is significantly less than the other compared regions.}, Keywords = {Fractionation studies, heavy metals, sediments, Musa estuary}, volume = {10}, Number = {40}, pages = {123-134}, publisher = {Iranian National Institute for Oceanography and Atmospheric Science}, title_fa = {بررسی توزیع ترکیبات مس، آهن و سرب در رسوبات سطحی خور موسی به روش استخراج متوالی}, abstract_fa ={تعیین مقدار کل فلزات رسوب می تواند به عنوان معیاری جهت ارزیابی آلودگی منطقه مورد استفاده قرار گیرد ولی به تنهایی نمی تواند پتانسیل تحرک پذیری، میزان سمیت و دسترس پذیری ترکیبات مختلف یک فلز را در رسوب نشان دهد. در این پژوهش از یک فرایند استخراج متوالی پنج مرحله ای جهت استخراج ترکیبات مختلف فلزات آهن، مس و سرب از رسوب استفاده شد. تعداد 18 نمونه از ایستگاه های مختلف خور موسی (خلیج فارس) شامل خورهای مجیدیه، غزاله، جعفری، موسی، مریموس و غنام جمع آوری گردید. پس از خشک کردن و یکنواخت کردن، یک گرم از رسوب با کمک معرف های گزینشی در دما و مدت زمان معینی استخراج شد. پس از هر بار استخراج، نمونه در معرض استخراج های بعدی قرار گرفت تا تمام پنج مرحله انجام پذیرد. میزان فلزات محلول های جدا شده توسط دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که قسمت اعظم فلزات، در بخش اکسیدهای فلزی قابل احیا و باقیمانده، جای دارند. بیشترین مقدار ترکیب مس متصل به بخش قابل تبادل کاتیونی مربوط به خور مجیدیه (3/5%) و برای سرب مربوط به خور جعفری (6/19%) بود. لذا می توان گفت میزان تحرک پذیری یون های مس و سرب در خورهای مجیدیه و جعفری که تحت تاثیر فعالیت های صنعتی و شهری قرار دارند از بقیه نقاط بیشتر است. مقایسه‌ی میانگین پراکنش ترکیبات مس و سرب در رسوبات خور موسی با سایر نقاط جهان نشان داد که اگرچه الگوی توزیع ترکیبات فلزی کاملاً مشابه است ولی غلظت جزء به جزء این ترکیبات در رسوبات خور موسی از اکثر نقاط مورد مقایسه کمتر است.}, keywords_fa = {استخراج متوالی, ترکیبات فلزی, رسوبات سطحی, خور موسی.}, doi = {10.52547/joc.10.40.123}, url = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1554-en.html}, eprint = {http://joc.inio.ac.ir/article-1-1554-en.pdf}, journal = {Journal of Oceanography}, issn = {1562-1057}, eissn = {2476-6755}, year = {2020} }